کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشافهات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشافهات
لغتنامه دهخدا
مشافهات . [م ُ ف َ ] (ع اِ) ج ِ مشافهت : و استادم بونصر نامه ها و مشافهات نسخت کرد و نبشته آمد. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 376). و ابوالعلا به دیوان وزارت آمد و نامه ها و مشافهات استادم بستد و بخواند. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 509). و رجوع به مدخل بعد و مشافه...
-
جستوجو در متن
-
نبشته آمدن
لغتنامه دهخدا
نبشته آمدن . [ ن ِ ب ِ ت َ / ت ِ م َ دَ ] (مص مرکب ) نوشته شدن : کاغذ برد تا آنچه نبشتنی است نبشته آید. (تاریخ بیهقی ص 404). نامه ها و مشافهات نسخت کرد و نبشته آمد. (تاریخ بیهقی ص 383).
-
نسخت کردن
لغتنامه دهخدا
نسخت کردن .[ ن ُ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نوشتن . یادداشت کردن : استادم بونصر نامه ها و مشافهات نسخت کرد. (تاریخ بیهقی ص 383). من این پیغام را نسخت کردم و به درگاه بردم . (تاریخ بیهقی ص 328). امیر گفت سخت سهل است ، عارض توئی ، نام هر یکی نسخت کن . (تا...
-
پنجهیر
لغتنامه دهخدا
پنجهیر. [ پ َ ] (اِخ ) بنجهیر. شهری است در نواحی بلخ . (انساب سمعانی در کلمه ٔ بنجهیری ). در حدودالعالم آمده است : بنجهیر و جاریابه دو شهر است و اندر وی معدن سیمست و رودی میان این هر دو شهر بگذرد و اندر حدود هندوستان افتد (چ تهران ص 62 و 20): شهری اس...
-
غزنین
لغتنامه دهخدا
غزنین . [ غ َ ] (اِخ ) صحیح کلمه همان غزنین به نون آخر است و غزنه تلفظ عامه می باشد و مجموع بلاد آن را زابلستان گویند و غزنین قصبه ٔ آن است . شهری بزرگ و ولایت وسیعی در طرف خراسان است و آن حد میان خراسان و هند است در راهی که خیرات بسیاری دارد جز اینک...
-
ابوکالنجار
لغتنامه دهخدا
ابوکالنجار. [ اَ ل ِ ] (اِخ ) خال نوشیروان بن منوچهربن قابوس . در آن وقت که مسعود کدخدائی برای ری و جبال تعیین کردن میخواست خواجه احمدحسن ، نام ابوکالیجار برد و مسعود در جواب اوگفت : باکالیجار بد نیست و لیکن شغل گرگان و طبرستان بپیچد که آن کودک پسر م...