کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشاطرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشاطرت
لغتنامه دهخدا
مشاطرت . [ م ُ طَ / طِ رَ / رِ ] (از ع ، اِمص ) مشاطرة : به جان خود سوگند میخورم که رزیت امیر و ندبت بر او به مشاطرت است میان عموم برایا. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 459). و رجوع به مشاطرة معنی اول شود.
-
واژههای همآوا
-
مشاطرة
لغتنامه دهخدا
مشاطرة.[ م ُ طَ رَ ] (ع مص ) چیزی را با کسی به دو نیم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). با کسی چیزی به دو نیم کردن . مناصفه . (زوزنی ) (از محیط المحیط) (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). چیزی با کسی نصف کردن . (مجمل اللغة). || همدیگر خانه را متص...
-
جستوجو در متن
-
ندبت
لغتنامه دهخدا
ندبت . [ ن ُ ب َ ] (ع اِ) ندبة : به جان خود سوگند میخورم که رزیت امیر و ندبت بر او بر مشاطرت است میان عموم برایا. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 459). به ندبت و اظهار کربت بر این امیر جلیل ... همداستان شدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 454). رجوع به نُدبة و نُدبه...
-
رزیت
لغتنامه دهخدا
رزیت . [ رَ زی ی َ ] (ع اِ) رَزیّة. مصیبت . (یادداشت مؤلف ) : در اطناب ذکر مصیبت این شهاب مضی ٔ و اسهاب شرح رزیت این نقاب المعی عمر به سر آوردی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 460).چون خبر این رزیت به سلطان رسید عامل را بگرفت و به زاری زار بکشت . (ترجمه ٔ ...