کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مس و تِس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مس پالای
لغتنامه دهخدا
مس پالای . [ م ِ ] (نف مرکب ) پالاینده ٔ مس .- کوره ٔ مس پالای ؛ کوره ٔ پالاینده ٔ مس .- خاکستر کوره ٔ مس پالای ؛ این خاکستر را صاحب ذخیره ٔ خوارزمشاهی جزو ادویه ٔمرهم جراحت عصب نام میبرد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
مس سوخته
لغتنامه دهخدا
مس سوخته . [ م ِ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) اسم فارسی راسخ است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
مس-امحةً
لغتنامه دهخدا
مس-امحةً. [ م ُ م َ ح َ تَن ْ ] (ع ق ) از روی مسامحه . با سهل انگاری . با اهمال .
-
واژههای همآوا
-
مس و تس
لغتنامه دهخدا
مس و تس . [ م ِ س ُ ت ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) ظروف و آلات مسین . لوازم آشپزخانه و وسایل خانه .
-
جستوجو در متن
-
پلاته
لغتنامه دهخدا
پلاته . [ پْلا / پ ِ ت ِ ] (اِخ ) نام یکی از شهرهای بئوسیا بوده است که پزانیاس و اریستیدس در آنجا بر ماردنیوس سردار ایرانی غالب آمدند (479 ق . م .) پلاته در زمان جنگهای پلوپونزوس به آتنیان پیوست و بدین سبب بدست سپاهیان اسپارتا در سال 427 ق . م . ویرا...