کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسیبیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسیبیة
لغتنامه دهخدا
مسیبیة. [ م ُ س َی ْ ی َ بی ی َ ] (ص نسبی ، اِ) تأنیث مسیبی که منسوب به مسیب است . || نام سکه هائی که توسط مسیب بن محمدبن ربع الریوند ملک بخارا در قرون اولیه ٔ اسلامی در بخارا ضرب می شده است و مشهور به دراهم مسیبیه بوده است . این دراهم فقط در بخارا ...
-
جستوجو در متن
-
مسیب
لغتنامه دهخدا
مسیب . [ م ُ س َی ْ ی َ ] (اِخ ) نام یکی از سه برادری که در بخارا در قرون اولیه ٔ هجری پول رایج آن زمان را که درهم نامیده میشد سکه میزدند. (دو برادر دیگر یکی محمد و دیگری غطریف نام داشت ). سکه هائی که این سه برادر ضرب مینمودند به نام خودشان معروف بود...
-
درهم
لغتنامه دهخدا
درهم . [ دِ هََ / هَِ ] (معرب ، اِ) دِرهام . دِرَم . مقیاسی برای پول . معرب از یونانی ، و آن پنجاه دانق است و امروزه بر مطلق پول اطلاق شود. (ازاقرب الموارد). فارسی معرب است . (از تاج العروس ). ده یک دینار بوده است . (از احیاء العلوم ج 4 ص 153). نام س...