کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسکنات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسکنات
لغتنامه دهخدا
مسکنات . [ م ُ س َک ْ ک ِ ](ع اِ) ج ِ مسکن و مسکنة. چیزهایی که تسکین می دهند وآرام می کنند. (ناظم الاطباء). و رجوع به مسکن شود.
-
جستوجو در متن
-
مسکنة
لغتنامه دهخدا
مسکنة. [ م ُ س َک ْ ک ِ ن َ ] (ع ص ) مسکنه . مؤنث مسکّن . ج ، مسکنات .
-
مسکن
لغتنامه دهخدا
مسکن . [ م ُ س َک ْ ک ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تسکین . رجوع به تسکین شود. || دردنشاننده . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). تسکین دهنده و فرونشاننده . (غیاث ) (آنندراج ). آرام ده . (لغات فرهنگستان ). آرام بخش . ساکن کننده . آرام کننده . آرامش دهنده . نشاننده ٔ د...
-
ادویه
لغتنامه دهخدا
ادویه . [ اَدْ ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) ج ِ دَواء. داروها. عقاقیر : هر کس بکاشان ... رسیده ... بر دارالمرضی و فاروقهای ثمین و انواع ادویه و معاجین و تفرقه ٔ آن بر فقراء و مساکین اطلاع یافته داند... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 22). || گاه در تداول عوام ادوی...