کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسنی
لغتنامه دهخدا
مسنی . [ م َ نی ی ] (ع ص ) سیراب . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
مثنی
لغتنامه دهخدا
مثنی . [ م َ نا ] (ع ص ، ق ) دو دو. (ترجمان القرآن ). دوگان دوگان . (دهار). دو دو و گویند جاؤا مثنی ، ای اثنین اثنین و اثنتین اثنتین . (از محیط الحیط) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) : قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا ﷲ مثنی و فرادی ...
-
مثنی
لغتنامه دهخدا
مثنی . [ م َ نی ی ] (ع ص ، اِ) دو تا ثوب . (السامی ). اسم پارچه ای است که آن را دو تا و دو تاه گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). جامه ٔ دوتاه . || شترعقال بسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
مثنی
لغتنامه دهخدا
مثنی . [ م ُ ] (ع ص ) ثناگو. آنکه ثنا گوید : و ایشان داعی و ذاکر و مثنی و شاکر به بلاد و دیار خود مراجعت نمودند. (ظفرنامه ٔ یزدی چ امیرکبیر ج 2 ص 401). و رجوع به اثناء شود.
-
مثنی
لغتنامه دهخدا
مثنی . [ م ُ ث َن ْ نا ] (اِخ ) ابن حارثه ٔ شیبانی . وی در دوره ٔ جاهلیت سیادت داشته و در عصر اسلام نیز از فرماندهان سپاه بود و قسمتی از سواد را فتح کرد. (از الانساب سمعانی ). ابن حارثةبن سلمةبن ضمضم الربعی الشیبانی (متوفی به سال 14 هَ .ق ) از صحابه ...
-
مثنی
لغتنامه دهخدا
مثنی . [ م ُ ث َن ْ نا ] (اِخ ) ابن عمران العائذی مردی شجاع بود و هنگامی که ضحاک بن قیس در عراق خروج کرد با وی بود، ضحاک او را فرمانروایی کوفه داد وهبیره آهنگ وی کرد و زمانی با هم جنگ کردند و سر انجام مثنی کشته شد. (127 هَ .ق ) (از اعلام زرکلی ج 3 ص ...
-
مثنی
لغتنامه دهخدا
مثنی . [ م ُ ث َن ْ نا ] (اِخ ) رجوع به ابوعبداﷲ المثنی بن صباح شود.
-
مثنی
لغتنامه دهخدا
مثنی . [ م ُ ث َن ْ نا ] (اِخ ) رجوع به ابوغفار المثنی بن سعد الطائی بصری شود.
-
مثنی
لغتنامه دهخدا
مثنی . [ م ُ ث َن ْ نا ] (اِخ ) رجوع به ابومحمد مثنی القطان شود.
-
مثنی
لغتنامه دهخدا
مثنی . [ م ُ ث َن ْ نا ] (اِخ ) لقب حسن بن حسن بن علی (ع ). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
مثنی
لغتنامه دهخدا
مثنی . [ م ُ ث َن ْ نا ] (ع ص ) دوبار کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). || مضاعف . (ناظم الاطباء). دو برابر : گرگ چون مراد خویش مثنی یافت به طمع آن سر برداشت . (کتاب النقض ص 174). سلطان از این سبب در خشم شد و نیت غزو مثنی کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 ت...
-
مثنی
لغتنامه دهخدا
مثنی . [ م ُ ث َن ْ نا ](اِخ ) رجوع به ابومنازل مثنی بن مأوی العبدی شود.
-
مثنی
لغتنامه دهخدا
مثنی . [ م ُ ث َن ْ نی ] (ع ص ) کسی که دو تا می کند و مضاعف می نماید. (ناظم الاطباء). و رجوع به تثنیه شود.
-
مثنی
لغتنامه دهخدا
مثنی . [ م ُ ث َن ْنا ] (اِخ ) ابن اسد خیاط از مشایخ شیعه و روات فقه از ائمه . (ابن الندیم ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).