کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسمسة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسمسة
لغتنامه دهخدا
مسمسة. [ م َ م َ س َ ] (ع مص ) آمیخته و شوریده شدن کار. مِسماس . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد ذیل ماده ٔ م س م س ) (آنندراج ). رجوع به مِسماس شود.
-
واژههای همآوا
-
مثمثة
لغتنامه دهخدا
مثمثة. [ م َ م َ ث َ ] (ع مص ) تراویدن خیک آب را. مِثماث . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تر کردن پلیته را به روغن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). فتیله را به روغن آغشتن . (از اقرب الموارد). || آمیختن...
-
مصمصة
لغتنامه دهخدا
مصمصة. [ م َ م َ ص َ ] (ع مص ) آب در طرف زبان گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). مانند مضمضه است با این تفاوت که مصمصه به وسیله ٔ زبان صورت می گیرد ولی مضمضه با همه ٔ دهان . (از بحر الجواهر). همچون تفاوت قبضة و قبصة. (از منتهی ال...
-
جستوجو در متن
-
مسماس
لغتنامه دهخدا
مسماس . [ م ِ ] (ع مص ) آمیخته و شوریده شدن کار. مَسمَسة. (منتهی الارب ذیل ماده ٔ م س س ) (از ناظم الاطباء). مسمس الامر مسمسةً و مسماساً؛ آمیخته شد آن کار وشوریده گشت . (ناظم الاطباء). و رجوع به مسمسة شود.