کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسلک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسلک
لغتنامه دهخدا
مسلک . [ م َ ل َ ] (ع اِ) راه . ج ، مسالک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). طریق . محل عبور. خط عبور. (ناظم الاطباء). خیاط. (منتهی الارب ). اسم ظرف است از سلوک که به معنی رفتن باشد. (غیاث ). || روش . طریقت . طریقه . (یادداشت مرحوم دهخدا) : هر نبی و هر...
-
مسلک
لغتنامه دهخدا
مسلک . [ م ُ س َل ْ ل َ ] (ع ص ) نزار و لاغر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نحیف . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
هم مسلک
لغتنامه دهخدا
هم مسلک . [ هََ م َ ل َ ] (ص مرکب ) هم روش . هم مذهب . در اصطلاح ، کسانی را گویند که عضو یک حزب سیاسی باشند.
-
بی مسلک
لغتنامه دهخدا
بی مسلک . [ م َ ل َ ] (ص مرکب ) (از: بی + مسلک ) بی مرام . بی راه . رجوع به مسلک شود.
-
خوش مسلک
لغتنامه دهخدا
خوش مسلک . [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ل َ ] (ص مرکب ) آنکه روش کار خود نکو داند.آنکه براه راست و روش نکو رود. خوش طریقت . خوش روش .
-
جستوجو در متن
-
مارکسیست
لغتنامه دهخدا
مارکسیست . (فرانسوی ، ص ) پیرو مسلک مارکسیسم . (فرهنگ فارسی معین ). که مسلک اجتماعی و اقتصادی مارکس را پذیرفته و بدان اعتقاد داشته باشد. و رجوع به مارکس و مارکسیسم شود.
-
بی مرام
لغتنامه دهخدا
بی مرام . [ م َ ] (ص مرکب ) (از: بی +مرام ) بی مسلک . که مسلکی ندارد. رجوع به مرام شود.
-
صوفی مشرب
لغتنامه دهخدا
صوفی مشرب . [ م َ رَ ] (ص مرکب ) صوفی روش . صوفی مسلک . آنکه به طریق صوفیان رود. رجوع به صوفی و صوفیه شود.
-
صهیونیسم
لغتنامه دهخدا
صهیونیسم . [ ص ِ ] (اِ) مسلک گروهی که طرفدار سلطه و نفوذ یهودیان بر اقوام و ملل دیگرند.
-
مسعی
لغتنامه دهخدا
مسعی . [ م َ عا ] (ع اِ) سعی . کوشش . || مسلک و تصرف . (از اقرب الموارد). ج ، مَساعی (مساع ).
-
بامسلک
لغتنامه دهخدا
بامسلک . [ م َ ل َ ] (ص مرکب ) (از: با + مسلک =راه و روش ) که دارای راه و روش باشد. صاحب عقیده .
-
معاث
لغتنامه دهخدا
معاث . [م َ ] (ع اِ) راه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مذهب . (محیطالمحیط). || مسلک و مذهب و طریقه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مسلک . (محیطالمحیط). || رسم و قانون . (ناظم الاطباء). || جای فراخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از محیط المحیط). جای ...
-
کمونیست
لغتنامه دهخدا
کمونیست . [ ک ُ مو / م ُ ] (فرانسوی ، ص ) اشتراکی . شیوعی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). پیرو مسلک و عقیده ٔ کمونیزم . و رجوع به کمونیزم شود.