کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسقطالراس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مسقطالرأس
لغتنامه دهخدا
مسقطالرأس . [ م َ ق َ طُرْ رَءْس ْ ] (ع اِ مرکب ) جای زادن . (منتهی الارب ). مولد، یعنی جایی که هنگام تولد سر بر زمین می آید، مثلاً گویند: البصرة مسقط رأسی . (از اقرب الموارد). مثبر. مدب صبا. زادبوم .
-
جستوجو در متن
-
آغزون
لغتنامه دهخدا
آغزون . (اِخ ) نام قریه ای به بخارا، مسقطالرأس ابوعبداﷲ عبدالواحدبن محمدبن عبداﷲ آغزونی .
-
اسخریوط
لغتنامه دهخدا
اسخریوط. [ اِ خ َ ] (اِخ ) خریوط. مسقطالرأس یهودای اسخریوطی .
-
فتور
لغتنامه دهخدا
فتور. [ ف ُ ] (اِخ ) مسقطالرأس بلعام است که بر نهر فرات واقع بود. (قاموس کتاب مقدس ).
-
آبندون
لغتنامه دهخدا
آبندون . [ ب َ ] (اِخ ) نام قریه ای بجرجان . مسقطالرأس ابوبکر احمدبن محمدبن علی جرجانی آبدونی .
-
آمازی
لغتنامه دهخدا
آمازی . (اِخ ) نام یونانی شهری از چترپتی کاپادوکیه . و این شهر مسقطالرأس استرابن است . و امروز به آماسیه مشهور است .
-
زانیج
لغتنامه دهخدا
زانیج . (اِ) وطن مألوف را گویند. (برهان قاطع). وطن را گویند. (فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ). مسقطالرأس و مولد و وطن و شهر. (ناظم الاطباء).
-
رأس کیفا
لغتنامه دهخدا
رأس کیفا. [ رَءْ س ِ ک َ ] (اِخ ) دیهی است در لبنان واقع در زغرتا، مسقطالرأس مطران یوسف الدبس . (از اعلام المنجد).
-
طارنطینی
لغتنامه دهخدا
طارنطینی . [ رَ ] (اِخ ) طارنت . طارنطا. از بلاد یونان و مسقطالرأس ارخوطس ، یکی از حکماء شاگرد افلاطون . (قفطی ص 24).
-
کاپیلاواستو
لغتنامه دهخدا
کاپیلاواستو. (اِخ ) پایتخت کشور پادشاهی ساکیا و مسقطالرأس «بودا ساکیامونی ». خرابه های آن بسال 1895 م . کشف شده است .
-
پوتنی
لغتنامه دهخدا
پوتنی . [ ن ِ ] (اِخ ) نام شهری در ایالت سوری از انگلستان در نه هزارگزی غربی لندن و آن مسقطالرأس مورّخ مشهور گیبون است .
-
آزادان
لغتنامه دهخدا
آزادان . (اِخ ) آزآذان . نام قریه ای نزدیک اصفهان ، مسقطالرأس ابوعبدالرحمن قتیبةبن مهران مقری . || نام قریه ای نزدیک هرات ، مدفن شیخ ابوالولید احمدبن ابی رجا.
-
تولدگاه
لغتنامه دهخدا
تولدگاه . [ ت َ وَل ْ ل ُ ] (اِ مرکب ) محل تولد. مسقطالرأس . جایی که انسان در آن بدنیا آید : شهر شاپورم تولدگاه بوددر حرمگاه رضاام راه بود. عطار.رجوع به تولد شود.
-
رحوبوب نهر
لغتنامه دهخدا
رحوبوب نهر. [ رَ ن َ ] (اِخ ) مسقطالرأس شاول ادومی و بر فرات واقع و فعلاً در همان موضع شهری است که به رحابه معروف است . (قاموس کتاب مقدس ).