کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسعورة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسعورة
لغتنامه دهخدا
مسعورة. [ م َ رَ ] (ع ص ) تأنیث مسعور: ناقة مسعورة؛ شتر ماده ٔ دیوانه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به مسعور شود.
-
واژههای همآوا
-
مثاورة
لغتنامه دهخدا
مثاورة. [ م ُ وَ رَ ] (ع مص ) برجهیدن با کسی . ثِوار. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مساورت
لغتنامه دهخدا
مساورت .[ م ُ وَ رَ ] (ع مص ) مساورة. رجوع به مساورة شود.
-
مساورة
لغتنامه دهخدا
مساورة. [ م ُ وَ رَ ] (ع مص ) گرفتن سر کسی را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || برجستن بریکدیگر و حمله آوردن . (منتهی الارب ). بر یکدیگر جهیدن چون مار که بر سوار بر می جهد. (اقرب الموارد). || جهیدن و حمله کردن بر کسی ، گویند: ساورتنی الهموم ؛ غمها ب...