کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسعودی غزنوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسعودی غزنوی
لغتنامه دهخدا
مسعودی غزنوی . [ م َ ی ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ظهیرالدین ابوالمجاهد محمدبن مسعودبن مسعودی غزنوی . ادیب و ریاضی دان قرن ششم هجری . او راست : احیاء الحق . کفایة التعلیم فی صناعة التنجیم (تألیف در حدود سال 540 هَ .ق .). نافع الثمرة یا شرح ثمره ٔ بطلمیوس . ج...
-
واژههای مشابه
-
علی مسعودی
لغتنامه دهخدا
علی مسعودی . [ ع َ ی ِ م َ ] (اِخ ) (امیر سید...) ابن شهاب بن حسن بن محمد همدانی مسعودی . مشهور به ابن شهاب . ادیب و صوفی متولد در سال 714 هَ . ق . وی در ابتدا ملازم شیخ شرف الدین محمودبن عبداﷲ مزدقانی بود و نیز از شیخ تقی الدین علی دوستی کسب روش طری...
-
علی مسعودی
لغتنامه دهخدا
علی مسعودی . [ ع َ ی ِ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی مسعودی . مکنی به ابوالحسن . صاحب مروج الذهب . رجوع به مسعودی شود.
-
عمر مسعودی
لغتنامه دهخدا
عمر مسعودی . [ ع ُ م َ رِ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابراهیم . رجوع به عمر عبدوی شود.
-
مسعودی مروزی
لغتنامه دهخدا
مسعودی مروزی . [ م َ ی ِ م َ وَ ] (اِخ ) یکی از شاعران اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری که اطلاعات ناقصی از احوال او در دست است . او نخستین کسی است که شروع به نظم روایات تاریخی و حماسی ایران کرد وشاهنامه ٔ منظومی پدید آورد، ولی از این شاهنامه ٔ ا...
-
شرف الدین مسعودی
لغتنامه دهخدا
شرف الدین مسعودی . [ ش َ رَ فُدْ دی ن ِ م َ ] (اِخ ) مؤلف کتاب «جهان دانش » در علم هیأت . (آقای جلال الدین همایی در التفهیم به نظریه های وی اشاراتی کرده است ). رجوع به التفهیم ص 89، 99 و 107 و حاشیه ٔ ص 51 شود.
-
جستوجو در متن
-
مسعود رازی
لغتنامه دهخدا
مسعود رازی . [ م َ دِ ] (اِخ ) از شعرای دوره ٔ غزنوی . رجوع به مسعودی رازی شود.
-
قاضی ناصحی
لغتنامه دهخدا
قاضی ناصحی . [ ی ِ ص ِ ] (اِخ ) حنفی . وی مصنف کتاب مسعودی در مذهب حنفی و معاصر سلطان محمود غزنوی است . کتاب مزبور را به نام سلطان محمود تألیف کرده است . (حبیب السیر چ قدیم جزء چهارم از ج 2 ص 143).
-
شجاع
لغتنامه دهخدا
شجاع . [ ش ُ ] (اِخ ) ابن غزنوی . طغرل کافرنعمت از غلامان محمودی بر عبدالرشیدبن محمودغزنوی عاصی شد و او را بکشت گروهی از شاهزادگان محمودی و مسعودی در قلعه ٔ دهک و گروه دیگر را در قلعه ٔ عبید زندانی ساخت و سپس به قتل زندانیان دهک امر کردولی فرمان وی د...
-
کوس محمودی
لغتنامه دهخدا
کوس محمودی . [ س ِ م َ ] (اِخ ) کوس جنگ سلطان محمود غزنوی که ضرب المثل بوده . (از حاشیه ٔ هفت پیکر چ وحید ص 51). مانند کوس نادری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چون محمد شدی ز مسعودی بانگ برزن به کوس محمودی . نظامی (هفت پیکر چ وحید ص 51).جواب گفتن مه...
-
ابوالمظفر
لغتنامه دهخدا
ابوالمظفر. [ اَ بُل ْ م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) نصر ابویعقوب عضدالدوله یوسف (امیر...)بن ناصرالدین سبکتکین برادر کهتر سلطان محمود غزنوی . او سپهسالار و حکمران خراسان بود. وفات وی به سال 412 هَ . ق . است . وی ممدوح شعرای محمودی و مسعودی است و ایشان را در ...
-
پیری آخرسالار
لغتنامه دهخدا
پیری آخرسالار. [ ری ِ خ ُ ] (اِخ ) از سالاران سلطان مسعود غزنوی : امیر روز دیگر برنشست و بصحرا آمد و سالار و لشکررا که نامزد کرده بودند تا به آلتونتاش پیوندند دیدن گرفت و تا نماز دیگر سواران میگذشتند با ساز و سلاح تمام و پیاده ٔ انبوه گفتند عدد ایشان...
-
طاهر
لغتنامه دهخدا
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن علی بن مشکان ملقب به ثقةالملک . مرحوم قزوینی در حواشی چهارمقاله درباره ٔ وی آرد وزیر سلطان مسعودبن ابراهیم بود و شعرای عصر را از قبیل مسعودسعد و ابوالفرج رونی و مختاری غزنوی و سنائی غزنوی درحق وی مدایح غرّاست و وی برادرزاده ٔ...