کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسجدالحرام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسجدالحرام
لغتنامه دهخدا
مسجدالحرام . [ م َ ج ِ دُل ْ ح َ ] (اِخ ) (الَ ...) کعبه . (اقرب الموارد). مسجدی که محیط بر کعبه است . مسجدی است که در مکه در گرداگرد کعبه واقع شده . مردم در اطراف کعبه ، خانه بنا می کردند تا اینکه به نزدیکی آن رسیدند و جای آن تنگ شد، عمر گفت ای مردم...
-
جستوجو در متن
-
حرام
لغتنامه دهخدا
حرام . [ ح َ ] (اِخ ) رجوع به مسجدالحرام شود.
-
زمزمی
لغتنامه دهخدا
زمزمی . [ زَ زَ ] (ص نسبی ) منسوب است به زمزم که چاه معروفی است در مسجدالحرام . (از انساب سمعانی ). رجوع به زمزم شود.
-
زم
لغتنامه دهخدا
زم . [ زَ ] (اِخ ) نام چشمه ای است و بعضی چشمه ٔ زمزم را گویند. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). نام چاهی در مسجدالحرام که به چاه زمزم معروف است . (ناظم الاطباء). رجوع به زمزم شود.
-
قبلتین
لغتنامه دهخدا
قبلتین . [ ق ِ ل َ ت َ ] (اِخ ) تثنیه ٔ قِبْلة. دو قبله . مکه ٔ معظمه و بیت المقدس . (آنندراج ). || مسجدالحرام و مسجد اقصی . (ناظم الاطباء).
-
مطوف
لغتنامه دهخدا
مطوف . [ م ُ طَوْ وِ ] (ع ص ) طواف دهنده . آنکه حاجیان را طواف دهد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کسی که حاجیان را با خود به مسجدالحرام می برد و به آنان تعلیم میدهد که خانه ٔ کعبه را چگونه طواف کنند و نیز دیگر اعمال حج را به آنان می آموزد.
-
حزورة
لغتنامه دهخدا
حزورة. [ ح َ وَ رَ ] (اِخ ) موضعی به مکه نزدیک باب الحناطین . نام بازاری به مکه که هنگام بزرگ کردن مسجدالحرام به داخل آن افزوده گشت . (معجم البلدان ) (امتاع الاسماع ص 395 ج 1) (منتهی الارب ). || (باب ...) دری از درهای مسجدالحرام .و رجوع به نزهةالقلوب...
-
درمالیده
لغتنامه دهخدا
درمالیده . [دَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مالیده . نیم گرد. دوردار. بدون تیزه : دیوار مسجد [ مسجدالحرام ] قائمه نیست و رکنها درمالیده است تا به مدوری مایل است ،که چون در مسجد نماز کنند از همه ٔ جوانب روی به خانه باید کرد. (سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ...
-
علی ایوبی
لغتنامه دهخدا
علی ایوبی . [ ع َ ی ِ اَی ْ یو ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحیم بن محب الدین بن ایوب مکی شافعی ، مشهور به ایوبی . از خطبای مسجدالحرام بود و در سال 1086 هَ . ق . درگذشت . او راست : القصور المشیدة المشرفةفی مدح المقام العالی المولی احمد قاضی مکةالمشرفة ای...
-
جامع سبزوار
لغتنامه دهخدا
جامع سبزوار. [ م ِ ع ِ س َ زِ ] (اِخ ) مسجدی است در سبزوارکه گویند خواجه علی مؤید آخرین حکمران سربداریه که معاصر امیر تیمور بوده و به خدمت او شتافته است ، بنا کرده . این مسجد چندین بار مرمت و تعمیر شده و ضمن تعمیر آب انبار سنگی پیدا شد که چند شعر بر...
-
دیار بکری
لغتنامه دهخدا
دیار بکری . [ ب َ / رِ ب َ ] (اِخ ) حسین بن محمد الحسن متولد در دیاربکر و مجاور مکه و قاضی آن متوفی بعد از (892 هَ .ق . 1574 م .) . او راست : تاریخ الخمیس فی احوال انفس نفیس یا النفس النفیس در شرح حال رسول اکرم و خلفا و توصیف دقیقی از کعبه و مسجدالحر...
-
شیبة
لغتنامه دهخدا
شیبة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) (بنو...، بنوشیبان ) این نام به کلیدداران و متولیان و پرده داران خانه ٔ خدا درمکه ٔ مکرمه اطلاق می شده . و بنوشیبه از زمانهای بسیارقدیم عهده دار این سمت بوده اند و مورخان قرن نهم میلادی این مطلب را تأیید می نمایند. (از دائرةا...
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن فضیل بن عیاض . پدر او از مشاهیر بود و در سال مؤاخذه ٔ برامکه یعنی سال 187 هَ . ق . درگذشت . اما خود علی بن فضیل در عبادت و فضل بر پدر برتری داشت . و گویند روزی وی در مسجدالحرام نزدیک چاه زمزم ایستاده بود که ناگاه شنید شخصی ای...
-
عمارة
لغتنامه دهخدا
عمارة. [ ] (ع اِمص ) نگاهبانی مسجدالحرام . یکی از مصالح و مؤسساتی بود که قبیله ٔ قریش برای اداره ٔ کعبه قرار داده بودند و منظور آن بود که متصدیان این مقام مراقبت کنند که کسی در آن محل مقدس یاوه سرایی و بدگویی نکند و فریاد نزند. رجوع به تاریخ تمدن اس...