کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستنفر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مستنفر
لغتنامه دهخدا
مستنفر. [ م ُ ت َ ف َ ] (ع ص ) آهو که رم داده شده باشد. (از اقرب الموارد). رجوع به استنفار شود.
-
مستنفر
لغتنامه دهخدا
مستنفر. [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ) رمنده .(از منتهی الارب ) (آنندراج ). آهو که رمیده باشد. (ازاقرب الموارد). نافر. هارب . رمو. نفور. منهزم . || آهو که رم داده شده باشد (فعل آن لازم و متعدی است ). (از اقرب الموارد). رجوع به استنفار شود.
-
جستوجو در متن
-
مستنفرة
لغتنامه دهخدا
مستنفرة. [ م ُ ت َ ف َ رَ ] (ع ص ) تأنیث مستنفَر. ترسیده . (منتهی الارب ). رم داده شده .
-
مستنفرة
لغتنامه دهخدا
مستنفرة. [ م ُ ت َ ف ِ رَ ] (ع ص ) تأنیث مستنفِر. رمیده . نافرة. منهزمة. رمو: کأنهم حُمُر مستنفرة. فَرَّت مِن ْ قسورة. (قرآن 50/74 و 51).