کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مستند
لغتنامه دهخدا
مستند. [ م ُ ت َ ن َ ] (ع ص ، اِ) کسی که پناه به او برده شود. (غیاث ). || تکیه کرده شده : اصبعت در سیر پیدا می کندکه نظر بر حرف داری مستند. مولوی (مثنوی ).|| تکیه و محل تکیه و پشتی . (ناظم الاطباء). تکیه گاه . معتمد. سند. رجوع به استناد شود. || سند ح...
-
مستند
لغتنامه دهخدا
مستند. [ م ُ ت َ ن ِ ] (ع ص ) پناه برنده و التجاجوینده . (از اقرب الموارد). پناه جوینده . (غیاث ). || پشت به چیزی دهنده . (غیاث ). تکیه کننده . رجوع به استناد شود.
-
جستوجو در متن
-
بی مدرکی
لغتنامه دهخدا
بی مدرکی . [ م َ رَ ] (حامص مرکب ) بی دلیلی . فقدان برهان . عدم مستند و مدرک .
-
زبرفوف
لغتنامه دهخدا
زبرفوف . [ زَ ب َ ] (اِ مرکب ) دشنام باشد. (جهانگیری ). دشنام و نفرین . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). در فرهنگ بمعنی دشنام آمده مستند به بیت حکیم اورمزدی . (آنندراج ) : یک زبرفوف از دهانت نزد من از دعای عالمی خوشتر بود.اورمزدی (از جهانگیری ).
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ )(ملا...) علی . مردی خوشخو بود. این رباعی از اوست :خوبان که ز جام حسن مستند همه هر عهد که بستند شکستند همه با عاشق خویش آشنایی نکنندبیگانه و بیگانه پرستند همه . (از مجالس النفائس ص 152).در جای دیگر از همین کتاب (ص 383) ا...
-
غیاث مشهدی
لغتنامه دهخدا
غیاث مشهدی . [ ث ِ م َ هََ ] (اِخ ) (مولانا...) از اهل مشهد بود، و به صنعت رنگرزی اشتغال داشت . این رباعی از اوست :خوبان که ز جام حسن مستند همه هر عهد که بستند شکستند همه با عاشق خویش آشنایی نکنندبیگانه و بیگانه پرستند همه .(از صبح گلشن ص 300).
-
رایی
لغتنامه دهخدا
رایی . (اِخ ) هلال بن یحیی بن مسلم رایی بصری ، او را بدین سبب رایی میگفتند که خود را به مذهب کوفیان و رأی آنان منسوب میکرد. او از ابوعوانة و بصری ها از وی روایت دارند اماروایات او را لغزشهای فراوان است و بدین جهت در نزداهل فن مستند نیست . (از اللباب...
-
میخوارگی
لغتنامه دهخدا
میخوارگی . [ م َ / م ِ خوا / خا رَ / رِ ] (حامص مرکب ) عمل و عادت میخواره . شراب خوارگی و باده پرستی . (ناظم الاطباء). پرداختن به شرب خمر : چشمهای نیمخوابت سال و ماه همچو من مستند بی میخوارگی .سعدی .
-
مشیخة
لغتنامه دهخدا
مشیخة. [ م َش ْ ی َ خ َ / م َ خ َ ] (ع اِ) ج ِ شیخ . (منتهی الارب ) (بحر الجواهر) (اقرب الموارد) (محیطالمحیط). || در اصطلاح اهل حدیث و درایه «مشیخة» عده ای از شیوخ را گویند که احادیثی از آنها نقل شده باشد،یا فقیهی است که اسانید او مستند به روات باشد ...
-
طبیعی
لغتنامه دهخدا
طبیعی . [ طَ عی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به طبیعت . غریزی . جبلی . ذاتی . فطری . نهادی . سرشتی . گوهری . گُهری . خِلقی . مقابل ِ صناعی و عملی و مصنوعی و ساختگی و معمولی : بخشش او طبیعی و گهریست بخشش دیگران به روی و ریاست . فرخی .چه بود عارض تو لاله ٔ طب...
-
گردون پایی
لغتنامه دهخدا
گردون پایی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) مؤلف آنندراج نویسد: گردون پایی ، تبختر و خرام : بی نیازی ز بزرگی نتوان حاصل کردطی این ره نتوان کرد به گردون پایی . درویش واله هروی .خان آرزو میفرمایند در این نظر است بوجوه : اول آنکه این لفظ با گوش ما بسیار ناآشنا ا...
-
واجب بالغیر
لغتنامه دهخدا
واجب بالغیر. [ ج ِ ب ِ بِل ْ غ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در مقابل واجب بالذات و واجب لذاته است یعنی چیزی که وجودش قائم به غیر باشد یعنی ممکنات . هر ممکنی واجب بالغیر است یعنی وجود و وجوب او مستند بعلت است «الشی ٔ ما لم یجب لم یوجد» نهایت وجوب آن اع...
-
راوق افشان
لغتنامه دهخدا
راوق افشان . [ وَ اَ ] (نف مرکب ) مخفف راوق افشاننده . باده ریز. آنکه شراب را بجام ریزد. ساقی : الوداع ای کعبه کاینک مست راوق گشته خاک زانکه چشم از اشک میگون راوق افشان آمده . خاقانی .گر همه مستند از آن راوق منم هم مست ازآنک خون چشم راوق افشان درکشم ...
-
ربیعةبن امیة
لغتنامه دهخدا
ربیعةبن امیة. [ رَ ع َ ت ِ ن ِ اُ م َی ْ ی َ ] (اِخ ) ابن خلف بن وهب بن حذاقةبن جمح قرشی جمحی ... وی برادر صفوان بود و روز فتح مکه اسلام آورد و در حَجّةالوداع شرکت جست ، و از وی در آن قضیه روایتی مستند هست . رجوع به الاصابة ج 1 قسم 4 و امتاع الاسماع ...