کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مستن
لغتنامه دهخدا
مستن . [ م ُ ت َن ن ] (ع ص )نعت فاعلی از استنان . رجوع به استنان شود. || (اِ) مستن الطریق ؛ آن قسمت از راه که واضح و هویدا باشد. (از اقرب الموارد). || مستن الحرور؛ محل جریان سراب یا محل سخت شدن گرمای آن . (از اقرب الموارد). || شیر بیشه . (منتهی الارب...
-
واژههای همآوا
-
مسطن
لغتنامه دهخدا
مسطن . [ م ُ س َطْ طَ ] (ع ص ) مرد پادراز. || دابه که چهار دست و پای دراز دارد. (از ذیل اقرب الموارد). و رجوع به مسطنة شود.