کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستغلات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مستغلات
لغتنامه دهخدا
مستغلات . [ م ُ ت َ غ َل ْ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ مستغل . آنچه از محصول زمین و از قبیل آن بدست آید. (اقرب الموارد). برای اطلاع بر کیفیت مستغلات از نظر مالیاتی رجوع به تاریخ تمدن جرجی زیدان ج 2 ص 94 شود. || هر ملک غله خیز. (ناظم الاطباء)[ : گورخانه ٔ یوس...
-
واژههای همآوا
-
مستقلات
لغتنامه دهخدا
مستقلات . [ م ُ ت َ ق ِل ْ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ مستقلة. رجوع به مستقلة و مستقل شود.- مستقلات عقلیه ؛ یکی از دو قسم دلیل عقلی است و آن مستقلاً از عقل بدست می آید بدون اینکه نظر شارع اسلام در آن دخالت داشته باشد، مانند این قاعده «قانون برای انسان است ن...
-
جستوجو در متن
-
مغلات
لغتنامه دهخدا
مغلات . [ م ُ غ َل ْ لا ] (ع اِ) ج ِ مُغَل ّ. (اقرب الموارد). به معنی مستغلات است . (از المنجد). و رجوع به مغل و مستغلات شود.
-
خریجه
لغتنامه دهخدا
خریجه . [ خ ُ رَ ج َ ] (اِخ ) نام آبی است از آبهای عمروبن کلاب بنابر یکی از اقوال ابی زیاد چه او در جای دیگر از کتاب خود می گوید خریجه از مستغلات بنی عجلان است . (از معجم البلدان یاقوت ).
-
عملکردی
لغتنامه دهخدا
عملکردی . [ ع َ م َ ک َ ] (حامص مرکب ) محصول کردن . ثمره و عایدی دادن اراضی : شغل مشارالیه [ ضابطه نویس ] آن است که محصولات و مستغلات دیوانی ... و جهات عملکردی ممالک ، احضار... (تذکرةالملوک ص 41).
-
مستغل
لغتنامه دهخدا
مستغل . [ م ُ ت َ غ ِل ل ] (ع ص ) نعت فاعلی از استغلال . غله آوردن خواهنده . || مزدوری گیرنده کسی راو او را بر کشانیدن غله دارنده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || گیرنده ٔ غله از مستغلات . (اقرب الموارد). رجوع به استغلال شود.
-
مستقلات
لغتنامه دهخدا
مستقلات . [ م ُ ت َ ق ِل ْ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ مستقلة. رجوع به مستقلة و مستقل شود.- مستقلات عقلیه ؛ یکی از دو قسم دلیل عقلی است و آن مستقلاً از عقل بدست می آید بدون اینکه نظر شارع اسلام در آن دخالت داشته باشد، مانند این قاعده «قانون برای انسان است ن...
-
چوپان بیکی
لغتنامه دهخدا
چوپان بیکی . [ ب َ ] (اِ مرکب ) مالیات و عوارض متعلق بحیوانات در عهد صفویه است که سالیانه بمبلغ دوهزار تومان میپرداختند و این مشابه قپچور دوران مغول میباشد. (مینورسکی ، سازمان اداری حکومت صفوی ص 215 و222). شغل ضابطه نویس آن است که محصولات و مستغلات د...
-
گوهرشادبیگم
لغتنامه دهخدا
گوهرشادبیگم . [ گ َ / گُو هََ ب َ گ ُ ] (اِخ ) زوجه ٔ سلطان شاهرخ میرزا فرزند و جانشین امیرتیمور گورکانی ، یکی از زنان نیکوکار و نامدار بوده است و از آثار و ابنیه ٔ خیریه ٔ او مسجد جامع، مدرسه و خانقاه شهر هرات و مسجد جامع مشهد مقدس میباشد که در هر د...
-
ابوالمعالی
لغتنامه دهخدا
ابوالمعالی . [ اَ بُل ْ م َ ] (اِخ ) (شیخ ...) سیف الدین مظهر باخرزی . ملقب به شیخ العالم و در سلک خلفاء شیخ نجم الدین کبری منتظم است . با منکوقاآن معاصر بود و سورقبی بیکی والده ٔ منکوقاآن با آنکه متابعت ملت مسیحا علیه السلام میکرد در ایام دولت پسر ه...
-
ابوالولید
لغتنامه دهخدا
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن ابی داود. او در علم وارث پدر بود لیکن ازحسن سلوک بهره ای نداشت . در سال 233 هَ . ق . پدرش رامرض فالج عارض شد و منصب قاضی القضاتی بفرمان متوکل به ابوالولید محمد دادند و هم دیوان مظالم عسکر به وی مفوض گشت...
-
حجةالاسلام بروجردی
لغتنامه دهخدا
حجةالاسلام بروجردی . [ ح ُج ْ ج َ تُل ْ اِ م ِ ب ُ ج ِ ] (اِخ ) حاج ملا اسداﷲ مجتهد بروجردی مشهور به حجةالاسلام . فرزند حاج عبداﷲ. از اکابر علمای امامیه و در اواخر عمر خود ادعای اعلمیت نمود، او باب علم را مفتوح میدانست و در فقاهت مشربی مکاشفانه داشته...
-
دواوین
لغتنامه دهخدا
دواوین . [ دَ ] (ع اِ) ج ِ دیوان . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). اداره و دفتر کار وزارتخانه در قدیم . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دیوان شود. || ج ِ دیوان به معنی دفتر محاسبه . دفتر حساب . دفتر عمومی برای ثبت درآمد و هزینه . (از یادداشت مؤلف ) : و نزل...