کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستظل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مستظل
لغتنامه دهخدا
مستظل . [ م ُ ت َ ظِل ل ] (ع ص ) نعت فاعلی از استظلال ، سایه خواه و طالب سایه و سایه جوی . (منتهی الارب ). سایه نشین . رجوع به استظلال شود.
-
واژههای همآوا
-
مستذل
لغتنامه دهخدا
مستذل . [ م ُ ت َ ذَل ل ] (ع ص ) نعت مفعولی از استذلال . خوار و ذلیل داشته شده . (غیاث ) (اقرب الموارد). ذلیل شمرده شده . رجوع به استذلال شود : کارهای زمانه میل به ادبار دارد... و نیکمردان رنجور و مستذل و شِرّیران فارغ و محترم . (کلیله چ مینوی ص 55 و...
-
مستذل
لغتنامه دهخدا
مستذل . [ م ُ ت َ ذِل ل ] (ع ص ) نعت فاعلی از استذلال . خوار و ذلیل دارنده کسی را. (اقرب الموارد). || خوار پندارنده . (آنندراج ). کسی که دیگری را خوار می بیند. (اقرب الموارد). رجوع به استذلال شود.
-
جستوجو در متن
-
مستظلة
لغتنامه دهخدا
مستظلة. [ م ُ ت َ ظِل ْ ل َ ] (ع ص ) تأنیث مستظل که نعت فاعلی است از استظلال ؛ الشمس مستظلة؛ خورشید در ابر است . (اقرب الموارد). رجوع به مستظل و استظلال شود.