کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستشفي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مستشفی
لغتنامه دهخدا
مستشفی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استشفاء. شفاخواهنده . (آنندراج ). آنکه شفا و سلامتی می خواهد. شفاجوینده . رجوع به استشفاء شود.
-
مستشفی
لغتنامه دهخدا
مستشفی . [ م ُ ت َ فا ] (ع اِ) شفاخانه . بیمارستان . مارستان . ج ، مُستَشفَیات .
-
جستوجو در متن
-
مریضخانه
لغتنامه دهخدا
مریضخانه . [ م َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) بیمارستان . مارستان . دارالمرضی . مستشفی . دارالشفاء.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) رشید عبداﷲ (دکتر) حکیم باشی مستشفی أصوان الامیریة. او راست :التمریض والاسعافات الأولیة. طبع مطبعة الاَّداب و المؤید سال 1911 م ./ 1329 هَ . ق . (معجم المطبوعات ).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )عیسی بک طبیب اُسبیتالیه ٔ مجاذیب عباسیه [ القاهره ]و طبیب الأمراض الباطنه در مستشفی عباسی . او راست : أمراض النساء و معالجتها وصفاً و جراحة، تألیف صموئیل یوتسی (معلم امراض النساء بمدرسة الطب فی باریس )[ معرب ]، بار سوم ، چاپ...
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جایی که در آن آدمی سکنی می کند. (ناظم الاطباء). سرا. منزل . مستَقَرّ : برگزیدم بخانه تنهایی از همه کس درم ببستم چست . شهیدبلخی .کنون همانم و خانه همان و شهر همان مرا نگویی کز چه شده ست شادی سوگ . رودکی .سبک پیرزن سوی خانه...