کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستحکم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مستحکم
لغتنامه دهخدا
مستحکم . [ م ُ ت َ ک ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استحکام . استوارگردنده . (آنندراج ). استحکام دارنده . بازل . استوار. محکم . متقن . سخت . متین .وزین . پایدار. پابرجا. رجوع به استحکام شود : هر چند در ازل رفته بود که وی پیغمبری خواهد بود[ موسی ] بدین ترحم ...
-
واژههای همآوا
-
مستهکم
لغتنامه دهخدا
مستهکم . [ م ُ ت َ ک ِ ] (ع ص ) بزرگ منش . متکبر. (منتهی الارب ). متکبر. (اقرب الموارد). تکبرکننده . (آنندراج ). رجوع به استهکام شود.
-
جستوجو در متن
-
مستحکمی
لغتنامه دهخدا
مستحکمی . [ م ُ ت َ ک ِ ] (حامص ) مستحکم بودن . استواری . رجوع به مستحکم شود.
-
مستحکمة
لغتنامه دهخدا
مستحکمة. [ م ُ ت َ ک ِ م َ ] (ع ص ) مؤنث مستحکم که نعت فاعلی است از مصدر استحکام . رجوع به استحکام و مستحکم شود.
-
سنگ آسا
لغتنامه دهخدا
سنگ آسا. [ س َ ] (ص مرکب ) ثابت . برقرار. مستحکم . قایم . محکم . بیحرکت . (ناظم الاطباء).
-
متأکد
لغتنامه دهخدا
متأکد. [ م ُ ت َ ءَک ْ ک َ ] (ع ص ) مضبوط. || مستحکم . || برقرار. || مکرر. (ناظم الاطباء). و رجوع به تأکد شود.
-
اوکد
لغتنامه دهخدا
اوکد. [ اَ ک َ ] (ع ن تف ) استوارتر. (ناظم الاطباء) (المنجد). استوارتر. مستحکم تر. (آنندراج ).
-
آمد
لغتنامه دهخدا
آمد. [م ِ ] (اِخ ) نام شهری قدیم و مستحکم در شمال بین النّهرین ، و آن با سنگهای سیاه بنا شده و شط دجله آن را چون هلالی احاطه کرده است و در قرب آن چشمه هایی است که شهر را آب دهد. و امروز به دیاربکر معروف است .
-
بالو
لغتنامه دهخدا
بالو. (اِخ ) قلعه ایست مستحکم و شهری از نواحی ارمنستان بین ارزنة الروم و خلاط که معادن آهن دارد. (از معجم البلدان ) (مراصد الاطلاع ).
-
باشو
لغتنامه دهخدا
باشو. [ ش ْ ش ُ] (اِخ ) بروایت ابن حوقل شهری بسیار حاصلخیز و مستحکم در جزیره ٔ شریک بدین نام بوده و از آنجا تا قیروان یک منزل راه است . (معجم البلدان ) (مراصد الاطلاع ).
-
پام پلون
لغتنامه دهخدا
پام پلون . [ پ ِ ] (اِخ ) شهری مستحکم به اسپانیا، مرکز ایالت ناوار. به شمال ارگاژ. دارای 32000 تن سکنه و آنرا کلیسائی زیباست .
-
پاس
لغتنامه دهخدا
پاس . [ س ُ ] (اِخ ) شهری مستحکم به باویر بر ساحل دانوب با 24000 تن سکنه و آن مرکز روحانیت و دارای صنعت فلزسازی و مرکز تجارت نمک است .
-
پسکی ارا
لغتنامه دهخدا
پسکی ارا. [ پ ِ اِ ] (اِخ ) نام شهری مستحکم در ایتالیا واقع در ناحیت ونِسی بر کنار رود مینچیو و دریاچه ٔ گارد و دارای 2800 تن سکنه .