کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستأمن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مستأمن
لغتنامه دهخدا
مستأمن . [ م ُ ت َءْ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استئمان . در امان درآمده . زینهار داده شده . رجوع به استئمان و استیمان شود. || آنکه در امان وی درآیند.
-
مستأمن
لغتنامه دهخدا
مستأمن . [ م ُ ت َءْ م ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استئمان . اعتمادکننده . (منتهی الارب ). || امین یابنده . (منتهی الارب ). امین به شمارآرنده کسی را. (اقرب الموارد). || زنهارخواهنده . (منتهی الارب ). امان خواهنده . (اقرب الموارد). زنهارخواه . زینها...
-
جستوجو در متن
-
مستأمنة
لغتنامه دهخدا
مستأمنة. [ م ُت َءْ م ِ ن َ ] (ع ص ، اِ) مستأمنه . مستأمن . افراد حربی که در بلاد اسلام باشند. و رجوع به مستأمن شود.
-
زینهارخواه
لغتنامه دهخدا
زینهارخواه . [ خوا / خا ] (نف مرکب ) امان و پناه طلب . (آنندراج ). مستأمن . مستجیر. زینهارخواهنده . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). خواهنده ٔ ملجاء و پناه . که امان و پناه خواهد.
-
مستأمنه
لغتنامه دهخدا
مستأمنه . [ م ُ ت َءْ م ِ ن َ ] (ع ص ، اِ) مستأمنة. مستأمن . افراد حربی که در بلاد اسلام باشند. || از دو شاهد زیر بر می آید که کلمه معنی به پناه آمده داشته باشد : دو هزار از این عرب مستأمنه به دهستان روند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 460). حاجب بزرگ بر...
-
زنهارخواه
لغتنامه دهخدا
زنهارخواه . [ زِ خوا / خا ] (نف مرکب ) امان طلب و مهلت خواه . مستجیر. مستأمن . اَمِن . ملتجی . پناهنده . زنهارخواهنده . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : ز زابلستان گر ز ایران سپاه هر آنکس که آیند زنهارخواه بدار و به پوزش بیارای مهرنگه کن بدین کارگردان سپ...
-
قبض و بسط
لغتنامه دهخدا
قبض و بسط. [ ق َ ض ُ ب َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) از نظر صوفی دو حالت است که پس از ترقی عبد از حالت خوف و رجاءپیدا میشود. قبض برای عارف چون خوف است برای مستأمن و تفاوت میان قبض و بسط و خوف و رجاء آن است که خوف و رجاء مربوط است به امری خوش یا ناخوش ...
-
زینهاری
لغتنامه دهخدا
زینهاری . (ص نسبی ) پناه آورنده و پناه داده شده . (برهان ) (آنندراج ). کسی که امان و مهلت طلبد. ج ، زینهاریان . (فرهنگ فارسی معین ). به امان آمده . پناهنده . ملتجی . امان یافته . مستأمن . امانخواه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : که خاقان چین زینهاری ش...