کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مساهم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مساهم
لغتنامه دهخدا
مساهم . [ م ُ هَِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر مساهمة. شریک و انباز. (غیاث ) (آنندراج ). شریک . (ناظم الاطباء) : این قسمت را از آن جهت تسهیم خواندند که شاعر دیگری را در دانستن بعضی از آنچه نظم خواهد کردمساهم و مشارک گردانیده است . (از المعجم ص 278). ||...
-
جستوجو در متن
-
غوات
لغتنامه دهخدا
غوات . [ غ ُ ] (ع ص ، اِ) غُواة. ج ِ غاوی . (اقرب الموارد). گمراهان و نادانان و تباهکاران . رجوع به غُواة شود : بداند که مرارت آن کأس و حرارت آن بأس کافه ٔکفار را عام است ، واو چون دیگر غوات ولات هند در آن مشارک و مساهم . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 127...
-
مشارک
لغتنامه دهخدا
مشارک . [ م ُ رِ ] (ع ص ) انباز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). انباز. شریک و مشترک . (ناظم الاطباء). انباز. شریک . (یادداشت مرحوم دهخدا). شریک . (از اقرب الموارد) : سبب را نیز دو رکن نهند تا هر سه رکن در تقسیم مشارک باشند. (المعجم چ دانشگاه ص 32).- مشار...
-
تسهیم
لغتنامه دهخدا
تسهیم . [ ت َ ] (ع مص ) بُرد به خط بافتن . (تاج المصادر بیهقی ). منقش کردن جامه . || (زوزنی ). چادر مخطط بافتن : سهم البرد؛ خططها بصور کالسهام . (از متن اللغة). || (اصطلاح علم بدیع) آن است که شاعر نسق شعر بر وجهی نهد که بعضی از آن بر بعضی دلالت کند و...
-
سبزواری
لغتنامه دهخدا
سبزواری . [ س َ زَ / زِ ] (اِخ ) حاج ملا هادی بن حاج مهدی . عالمی است عامل و حکیمی است کامل از اعاظم فلاسفه و حکمای اسلامی اواخر قرن سیزدهم هجری که صدر متألهین اسلام و قدوه ٔ متبحرین در حکمت و کلام و در احاطه ٔ حقایق حکمت بی نظیر و در استکشاف اسرار ...
-
پست
لغتنامه دهخدا
پست . [ پ ِ / پ َ ] (اِ) هر آردی را گویند عموماً و آردی که گندم و جو و نخود آن را بریان کرده باشند خصوصاً و آنرا بعربی سویق خوانند چه سویق الشعیر آرد جو بریان کرده و سویق الحنطه آرد گندم بریان کرده را گویند... (برهان قاطع). کبیده ٔ آرد. آرد گندم یاجو...
-
غازی بیک ایدغمش
لغتنامه دهخدا
غازی بیک ایدغمش . [ ب َ دُ م ِ ] (اِخ ) از ممالیک و پرورش یافتگان اتابک پهلوان که در اوائل قرن ششم هجری فرمانروای ری و همدان و اصفهان بوده است . و این همان امیر است که ابوشرف ناصح بن ظفربن سعد منشی گلپایگانی در صدر ترجمه ٔ تاریخ یمینی (چ تهران ص 11) ...