کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسارة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسارة
لغتنامه دهخدا
مسارة. [ م ُ سارْ رَ ] (ع مص ) مساره . سِرار. با کسی راز گفتن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد). مهامسة. تهامس : با اصحاب خود به طریق مساره گفتند این زمان غیبتی واقع شد. (انیس الطالبین بخاری ص 71). به طریق مساره به خواجه یوسف سخن...
-
واژههای همآوا
-
مصارة
لغتنامه دهخدا
مصارة. [ م ُ رَ ] (ع اِ) جای تک برآوردن اسب . (منتهی الارب ماده ٔ م ص ر) (از ناظم الاطباء).
-
مصارة
لغتنامه دهخدا
مصارة. [ م ُ صارْ رَ ] (ع مص ) اکراه کردن کسی را بر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کسی را به دشواری بر کاری داشتن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
جستوجو در متن
-
مسار
لغتنامه دهخدا
مسار. [ م ُ سارر ] (ع ص ) نعت فاعلی از مسارة. رازگوینده . (ناظم الاطباء). رجوع به مسارة شود.
-
مسارات
لغتنامه دهخدا
مسارات . [م ُ سارْ را ] (ع اِ) ج ِ مُسارّة. راز گفتن . در گوشی گفتن : به قاضی سرخس که خویش او بود مسارات می فرستاد. (جهانگشای جوینی ). رجوع به مسارة شود.
-
مهالسة
لغتنامه دهخدا
مهالسة. [ م ُ ل َ س َ ] (ع مص ) با هم راز گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مسارّة. (از اقرب الموارد).
-
مهامسة
لغتنامه دهخدا
مهامسة. [ م ُ م َ س َ ] (ع مص ) با هم راز گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مسارّة. (از اقرب الموارد).
-
مهاجزة
لغتنامه دهخدا
مهاجزة. [ م ُ ج َ زَ ] (ع مص ) با هم راز گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مسارّه . مهاجسة. (از اقرب الموارد).
-
تهامس
لغتنامه دهخدا
تهامس . [ ت َ م ُ ] (ع مص ) همدیگر را راز گفتن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مهامسه . مساره . راز گفتن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
سرار
لغتنامه دهخدا
سرار. [ س ِ ] (ع مص ) با کسی راز گفتن . (مجمل اللغة). مسارة. با کسی راز کردن . (المصادر زوزنی ) : صد نشان است از سرار و از جهارلیک بس کن پرده زین هم برمدار. مولوی .تا به ما ما را نماید آشکارکه چه داریم از عقیده در سرار.مولوی .
-
مساوفة
لغتنامه دهخدا
مساوفة. [ م ُ وَ ف َ ] (ع مص ) راز گفتن با کسی . (منتهی الارب ). مسارة. (اقرب الموارد). || پس افگندن کار را. (منتهی الارب ). مماطلة. || همدیگر را بوئیدن . (اقرب الموارد). || خوابانیدن زن را با خود. (منتهی الارب ).
-
نجوی
لغتنامه دهخدا
نجوی . [ ن َج ْ وا ] (ع اِ) راز. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ) (نصاب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ملخص اللغات حسن خطیب )(ترجمان علامه ٔ جرجانی ). سِر. (از اقرب الموارد) (المنجد). ج ، نَجاوی ̍. || سرگوشی . پچ پچ . بیخ گوشی . تنگ گوشی . ...
-
مناجات
لغتنامه دهخدا
مناجات . [ م ُ ] (ع مص ) راز گفتن با کسی . (آنندراج ). راز و نیاز. نجوی کردن . مُسارَّة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مناجاة : علی گوش بر دهن رسول نهاد و رسول ساعتی مناجات بکرد و سخن نرم در گوش علی گفت . (قصص الانبیاء ص 240).تو ای نتیجه ٔ دولت نجات ا...