کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزین به پر طاووس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جعفر، مشهور به سیدبن طاووس و مکنی به ابوالقاسم یا ابوالحسن یا ابوموسی . رجوع به ابن طاووس وعلی بن موسی بن جعفربن محمدبن احمدبن طاووس ... شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن طاووس . علی بن موسی بن جعفربن محمدبن احمدبن طاووس علوی فاطمی ، مشهور به ابن طاووس و مکنّی به ابوالقاسم وملقب به رضی الدین . رجوع به ابن طاووس و نیز به علی بن موسی بن جعفربن ... شود.
-
طاووس
لغتنامه دهخدا
طاووس . [ وو ] (معرب ، اِ) رجوع به طاوس شود.
-
طواویس
لغتنامه دهخدا
طواویس . [ طَ ] (ع اِ) ج ِ طاووس . (منتهی الارب ). رجوع به طاووس شود.
-
علی حسینی
لغتنامه دهخدا
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن موسی بن جعفربن محمدبن احمدبن طاووس علوی فاطمی حسینی حلی ، مشهور به ابن طاووس و مکنّی به ابوالقاسم یا ابوالحسن یا ابوموسی و ملقّب به رضی الدین . رجوع به ابن طاووس و به علی (ابن موسی بن جعفر...) شود.
-
علی حلی
لغتنامه دهخدا
علی حلی . [ ع َ ی ِ ح ِل ْ لی ] (اِخ ) ابن موسی بن جعفربن محمدبن احمدبن طاووس علوی فاطمی حسینی حلی ، مشهور به ابن طاووس و مکنّی به ابوالقاسم یا ابوالحسن یا ابوموسی و ملقّب به رضی الدین . رجوع به ابن طاووس و به علی (ابن موسی بن جعفر...) شود.
-
علی فاطمی
لغتنامه دهخدا
علی فاطمی . [ ع َ ی ِ طِ ] (اِخ ) ابن موسی بن جعفربن محمدبن احمدبن طاووس علوی فاطمی . ملقب به ابن طاووس و مکنی به ابوالقاسم و ملقب به رضی الدین . رجوع به ابن طاووس و علی (ابن موسی بن ...) شود.
-
علی طاووس الحرمین
لغتنامه دهخدا
علی طاووس الحرمین . [ع َ ی ِ سُل ْ ح َ رَ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن طرطوسی حرمی . مکنی به ابوبکر و مشهور به طاووس الحرمین . از علمای قرن چهارم هَ . ق . رجوع به علی حرمی شود.
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) ابن طاووس . رجوع به ابن طاووس سیدرضی الدین علی بن موسی بن جعفر شود.
-
علی علوی
لغتنامه دهخدا
علی علوی . [ ع َ ی ِ ع َ ل َ ] (اِخ ) ابن موسی بن جعفربن محمدبن احمدبن طاوس علوی فاطمی . مشهوربه ابن طاووس و ملقب به رضی الدین و مکنی به ابوالقاسم . رجوع به ابن طاووس و علی (ابن موسی بن ...) شود.
-
تیور
لغتنامه دهخدا
تیور. [ ت َ ] (اِ) مرغی است شبیه به طاووس ماده به عربی شفنین خوانند و شفانین هم گویند. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ).نام مرغی است شبیه به طاووس ماده . (ناظم الاطباء).
-
ملک طاووس
لغتنامه دهخدا
ملک طاووس . [ م َ ل َ ] (اِخ ) نام شیطان است نزد علی اللهیان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).نام شیطان نزد یزیدیها که او را می پرستند، اما نه به عنوان معارض و خصم خدای تعالی ، بلکه اینان ملک طاووس یا شیطان را فرشته ای می دانند که هرچند به سبب طغیان و س...
-
دستگک
لغتنامه دهخدا
دستگک . [ دَ ت َگ َ ] (اِ مصغر) دسته ٔ خرد. دسته ٔ کوچک : از دم طاووس نر ماهی سر بر زده ست دستگکی مورد تر، گویی بر پر زده ست .منوچهری .
-
علی حسنی
لغتنامه دهخدا
علی حسنی . [ ع َ ی ِ ح َس َ ] (اِخ ) ابن علی بن طاووس حسنی حلی ، مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به رضی الدین . رجوع به علی حلی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی بن طاووس حسنی حلی ، مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به رضی الدین . رجوع به علی حلبی شود.