کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزه ناک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مزه ناک
لغتنامه دهخدا
مزه ناک . [ م َ زَ / زِ ] (ص مرکب ) لذیذ. (دهار). دارای مزه ٔ خوش .
-
واژههای مشابه
-
مزة
لغتنامه دهخدا
مزة. [ م َزْ زَ ] (ع اِ) می خوش مزه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مُزّة.
-
مزة
لغتنامه دهخدا
مزة. [ م َزْ زَ ] (ع مص ، اِ) یکبار مکیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || اندک نوشیدن شراب . (منتهی الارب ).
-
مزة
لغتنامه دهخدا
مزة. [ م ِزْ رَ ] (اِخ ) دهی است به دمشق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). قریه ای از غوطه ٔ دمشق . (ضحی الاسلام جزء ثالث ص 82). قریه ای سرسبز و بزرگ در میان باغهای حومه ٔ دمشق ، فاصله اش تا دمشق نیم فرسخ است و قبر دحیه ٔ کلبی (از اصحاب حضر...
-
مزة
لغتنامه دهخدا
مزة. [ م ُزْ زَ ] (ع اِ) می ترش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). می ترشی که ترشی آن نامطبوع باشد. (ناظم الاطباء). مَزَّة.
-
مزه مزه کردن
لغتنامه دهخدا
مزه مزه کردن . [ م َ زَ م َ زَ / م َ زِ م َ زِ ک َ دَ ] (مص مرکب )تطعم کردن . امتصاص کردن . چشیدن . مزمزه کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
یک مزه
لغتنامه دهخدا
یک مزه . [ ی َ / ی ِ م َ زَ / زِ ] (ص مرکب ) هم مزه . (یادداشت مؤلف ). هم طعم . دو یا چند طعام که دارای یک طعم و مزه باشند. دارای مزه ٔ واحد : جد مرا ز هزل بباید نصیبه ای هرچند یک مزه نبود شهد با شرنگ .سوزنی .
-
راست مزه
لغتنامه دهخدا
راست مزه . [ م َ زَ / زِ ] (ص مرکب ) هر چیز خوش مزه که تندی نداشته باشد. (آنندراج ). شیرین مزه . (غیاث اللغات ). خوش مزه و خوش طعم و شیرین مزه . (ناظم الاطباء). || بمجاز، با ذوق : ساغر صحبت هر طایفه لب چش کردم آدم راست مزه در همه ٔ عالم نیست .باقر کا...
-
مزه بردن
لغتنامه دهخدا
مزه بردن . [ م َ زَ / زِ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) التذاذ. لذت بردن . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). مزه یافتن . رجوع به مزه یافتن شود.
-
مزه دادن
لغتنامه دهخدا
مزه دادن . [ م َ زَ / زِ دَ ] (مص مرکب ) خوش طعم بودن . خوش مزه بودن . طعم خوش داشتن .- امثال :خیزی هر کس به دهان خوش مزه می دهد .
-
مزه داشتن
لغتنامه دهخدا
مزه داشتن . [ م َ زَ / زِ ت َ ] (مص مرکب ) طعم داشتن و لذت داشتن . (ناظم الاطباء). خوش طعم بودن . بامزه بودن . خوش آیند بودن به ذائقه . || شگفتی داشتن . تعجب داشتن . غرابت داشتن : صیاد پی صید دویدن عجبی نیست صید ازپی صیاد دویدن مزه دارد.؟
-
مزه شکستن
لغتنامه دهخدا
مزه شکستن . [ م َ زَ / زِ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب )کنایه از تبدیل ذائقه کردن . (آنندراج ) : چه شکسته بخت واژون مزه ٔ شراب ما رابه شراب ما فکنده مزه ٔ کباب ما را.سیداشرف (از آنندراج ).
-
مزه یافتن
لغتنامه دهخدا
مزه یافتن . [ م َ زَ / زِ ت َ ] (مص مرکب ) لذاذة. (از منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ) (دهار) (زوزنی ). لذاذ. (از منتهی الارب ). لذة. (دهار) (ترجمان القرآن ). لذت . (تاج المصادر بیهقی ). استلذاذ. (دهار) (زوزنی ). التذاذ. (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). ...
-
مزه آور
لغتنامه دهخدا
مزه آور.[ م َ زَ / زِ وَ ] (نف مرکب ) طعم دهنده . مزه دهنده .