کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزغل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مزغل
لغتنامه دهخدا
مزغل . [ م َغ َ ] (اِ) روزنه ٔ دراز وباریک در دیوار حصارهای قرون وسطی برای انداختن تیرو کشکنجیر. مزقل . سوراخهائی که در باره کنند افکندن تیر را. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). سوراخ که از آنجا تیر گشاد دهند دشمن را بی اینکه دشمن تواند دید. (یادداشت به ...
-
واژههای همآوا
-
مزقل
لغتنامه دهخدا
مزقل . [ م َ ق ِ ] (ع اِ) مزغل . رجوع به مزغل شود. ج ، مزاقل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
مزقل
لغتنامه دهخدا
مزقل . [ م َ ق ِ ] (ع اِ) مزغل . رجوع به مزغل شود. ج ، مزاقل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).