کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مریان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مریان
لغتنامه دهخدا
مریان .[ م ُرْ رَ ] (ع ص ، اِ) تثنیه ٔ مُرّی ̍. رجوع به مری شود. || آء. که ثمر درختی است ، و درمنه . (منتهی الارب ). حنظل و افسنتین بحری . (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
مریان وآق اولر
لغتنامه دهخدا
مریان وآق اولر. [ م ِ ن ُ اِوْ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرگانرود جنوبی بخش مرکزی شهرستان طوالش ، در 36هزارگزی غرب هشت پر و در جلگه ٔ مرطوب معتدل هوائی واقع و دارای 1818 تن سکنه است . آبش از رودخانه ٔ گرگانرود و چشمه و محصولش برنج ، غلات ، لبنیا...
-
جستوجو در متن
-
محدود
لغتنامه دهخدا
محدود. [ م َ ] (اِخ ) نام رودی است در خاک عراق در نزدیکی انبار در جانب غربی آن که به دستور خیزران آن را حفر کردند و نامش مریان است و چون هرطایفه ای جهتی از آن را برای خویش حدی قرار داده است این نام به روی اطلاق کرده اند. (از معجم البلدان ).