کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرکزي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مرکزی
لغتنامه دهخدا
مرکزی . [ م َ ک َ ] (ص نسبی ) منسوب به مرکز. رجوع به مرکز شود.- حکومت مرکزی ؛ حکومت و دولتی که در مرکز یک مملکت تشکیل گردد.- هسته ٔ مرکزی ؛ قلب و واسطةالعقد و نقطه ٔ میانی چیزی ، یا چیزی و کسی که سلسله جنبان و متکای عملی یا فکری یا نظاماتی باشد : ه...
-
زاویه ٔ مرکزی
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ مرکزی . [ ی َ /ی ِ ی ِ م َ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هر زاویه ای که رأسش مرکز دائره و دو ضلع آن دو شعاع دائره باشد زاویه ٔ مرکزی آن دایره است . (هندسه ٔ مسطحه ٔ رهنما).
-
کاخ مرکزی
لغتنامه دهخدا
کاخ مرکزی . [ خ ِ م َ ک َ ] (اِخ ) رجوع به کاخ سه دروازه شود.
-
ینگی دنیای مرکزی
لغتنامه دهخدا
ینگی دنیای مرکزی . [ ی ِ دُن ْ ی ِ م َ ک َ ] (اِخ ) آمریکای مرکزی . کشورهایی که در مرکز قاره ٔ امریکا قرار گرفته اند: گوآتمالا، هندوراس ، سالوادور، نیکاراگوآ. (یادداشت مؤلف ). امروزه به کشورهای جمهوری فوق ، بالتی کلتی ، کستاریکا،پاناما، هندوراس بریت...
-
جستوجو در متن
-
مرکزیة
لغتنامه دهخدا
مرکزیة. [ م َ ک َ زی ی َ ] (ع ص نسبی ) مؤنث مرکزی . منسوب به مرکز. رجوع به مرکز و مرکزی شود.
-
داپسانگ
لغتنامه دهخدا
داپسانگ . (اِخ ) نام کوهستانی در آسیای مرکزی .
-
آق سو
لغتنامه دهخدا
آق سو. (اِخ ) نام ترکی چند رود به آسیای مرکزی .
-
امبری
لغتنامه دهخدا
امبری . [ اُ ] (اِخ ) یکی از ایالات ایتالیا واقع در ناحیه ٔ مرکزی آن کشور، بین ایالات توسکان ، مارش ، آبروز و ایالت مرکزی . شهرهای مهم آن فولژینیوم وسنا گالیکا و ایگویوم است . (از لاروس بزرگ ).
-
اوجان
لغتنامه دهخدا
اوجان . (اِخ ) دهی است جزو دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان ساوه دارای 185 تن سکنه . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 استان مرکزی شود.
-
کفشگیری
لغتنامه دهخدا
کفشگیری . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان گرگان که 1010 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
که
لغتنامه دهخدا
که . [ ک ِه ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان بخش مرکزی شهرستان میانه است و 315 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
گانگری
لغتنامه دهخدا
گانگری . (اِخ ) ناحیه ای کوهستانی است در کشور تبت جنوبی [ آسیای مرکزی ] که پیش آمدگی و امتداد [ قراقوروم ] را تشکیل داده است . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
کرارج
لغتنامه دهخدا
کرارج . [ ک َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان اصفهان . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 شود.
-
کاویز
لغتنامه دهخدا
کاویز. (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان بندرعباس که دارای 30 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).