کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرقن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرقن
لغتنامه دهخدا
مرقن . [ م َ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طبس مسینا بخش درمیان شهرستان بیرجند، واقع در 46هزارگزی جنوب شرقی درمیان و 6هزارگزی جنوب شرقی دستگرد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شلغم و چغندر و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
مرقن
لغتنامه دهخدا
مرقن . [ م ُ رَق ْ ق ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ترقین . رجوع به ترقین شود. || کاتب و نویسنده . مرقم . (از اقرب الموارد). و رجوع به مرقم شود.
-
واژههای همآوا
-
مرغن
لغتنامه دهخدا
مرغن . [ م ُ رَغ ْ غ َ ] (ص ) ظاهراً از کلمه ٔ روغن ساخته شده است یعنی روغن دار و آلوده به چربی . أرقن الطعام ؛ نیک مرغن کرد آن را. (منتهی الارب )؛ یعنی آلوده ٔ روغن و چربی کرد.
-
جستوجو در متن
-
مرقم
لغتنامه دهخدا
مرقم . [ م ُ رَق ْ ق ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ترقیم . رجوع به ترقیم شود. || کاتب و نویسنده . مرقن . (از لسان ).