کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرغول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرغول
لغتنامه دهخدا
مرغول . [ م َ ] (ص ، اِ) پیچ و تاب باشد و زلف و کاکل خوبان را نیز گویند وقتی که آن را شاخ شاخ کنند و بعد از آن پیچند. (برهان ). پیچ و تاب موی پیچیده . (غیاث ). پیچان . جعد. مجعد. موی پیچیده و با پیچ و تاب . موی مغضب . بشک . مقابل فرخال . (یادداشت مرح...
-
واژههای مشابه
-
مرغول کردن
لغتنامه دهخدا
مرغول کردن . [ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تافتن . بافتن موی . مجعد ساختن موی . تجعید. (منتهی الارب ). تقصیب . (المصادر زوزنی ). قصابة، قصیبة؛ مرغول کرده [ موی ] . || تحریر کردن و نغمه خواندن : خدای را که ز واعظ سؤال فرمایندکه با کراهت الحان چرا کند مرغ...
-
جستوجو در متن
-
مرغولی
لغتنامه دهخدا
مرغولی . [ م َ ] (حامص ) حالت و چگونگی مرغول . مرغول بودن .جعد. جعادت . جعودت . مقابل فرخالی . دیلمی موئی . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به مرغول و مرغوله شود.
-
مجعد
لغتنامه دهخدا
مجعد. [ م ُ ج َع ْ ع ِ ] (ع ص ) مرغول کننده موی را. (آنندراج ). آن که مرغول می کندموی را. (ناظم الاطباء). آن که موی را پیچیده کند.
-
پیچاه
لغتنامه دهخدا
پیچاه .(اِ) پیچیده . پیچیده و مرغول (موی سر) : ز مشک تبتی مرغول و پیچاه فروهشته ز فرقش تاکمرگاه .فخرالدین اسعد (ویس و رامین ).
-
کنشاء
لغتنامه دهخدا
کنشاء. [ ک ِ ] (ع ص ) مرد مرغول موی و زشت روی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
عکف
لغتنامه دهخدا
عکف . [ ع َ ک ِ ] (ع ص ) موی مرغول . (منتهی الارب ). جعد در موی . (از اقرب الموارد).
-
وهمن پیچ
لغتنامه دهخدا
وهمن پیچ . [ وَ م َ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام گیاهی است طبی که چون زلفی سیاه و مرغول است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
قطط
لغتنامه دهخدا
قطط. [ ق َ طَ ] (ع مص ) مرغول و پیچان گردیدن موی . قَطاطة.(اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قطاطة شود.
-
مرغولگی
لغتنامه دهخدا
مرغولگی . [ م َ ل َ/ ل ِ ] (حامص ) حالت و چگونگی مرغول و مرغوله . جعودت . شکن داری موی . مرغولی .
-
اقلعتات
لغتنامه دهخدا
اقلعتات . [ اِ ل ِ ] (ع مص ) سخت درپیچان و مرغول شدن موی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
اقلعداد
لغتنامه دهخدا
اقلعداد. [ اِ ل ِ ] (ع مص ) سخت مرغول شدن موی . || بر سر خود در جهان رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
پیچیده موی
لغتنامه دهخدا
پیچیده موی . [ دَ/ دِ ] (ص مرکب ) مرغول ؛ جعد. دارای موی بهم تافته .