کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرضاة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرضاة
لغتنامه دهخدا
مرضاة. [ م َ ] (ع مص ) خشنود گردیدن . (منتهی الارب ). خشنود شدن و پسندیدن . (دهار). خشنود گردیدن و پسند کردن چیزی را و قناعت کردن . (آنندراج ). || (اِمص ) مرضات . خشنودی . (دهار). در مقابل سخط و خشم . (از اقرب الموارد). رضا [ رِ / رُ ] . رضوان [ رِ /...
-
واژههای همآوا
-
مرزئة
لغتنامه دهخدا
مرزئة. [ م َ زِ ءَ ] (ع اِ) مصیبت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رُزء. رزیة. رزیئة. مصیبت از دست دادن عزیزان . (از متن اللغة). || (مص ) رسیدن از مال خود خیر را. (منتهی الارب ). رزأه رزء و مرزئة؛ اصاب منه خیراً. (اقرب الموارد). رجوع به رُزء شود.
-
مرضات
لغتنامه دهخدا
مرضات .[ م َ ] (ع اِمص ) مرضاة. رضا. خشنودی . خشنود شدن . ورجوع به مرضاة شود : و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات اﷲ و اﷲ رؤوف بالعباد. (قرآن 207/2). رعایت رضای ایزد سبحانه و تعالی و تحری مرضات او در آن مضمون و مرعی بوده است . (سندبادنامه ص 217).ک...
-
مرضعة
لغتنامه دهخدا
مرضعة. [ م ِ ض َ ع َ ] (ع اِ) آنچه از آن کودک شیر میخورد. ج ، مراضع. (ناظم الاطباء).
-
مرضعة
لغتنامه دهخدا
مرضعة. [ م ُ ض ِ ع َ ] (ع ص ، اِ) زنی که پستان خود رادر دهان کودک گذاشته باشد. (از اقرب الموارد). زنی شیردهنده . (دهار). ج ، مرضعات ، مَراضع. (اقرب الموارد).زنی که کودک غیر خود را شیر دهد. (منتهی الارب ). زن شیردهنده اطفال را یعنی دایه . (غیاث ) (آنن...
-
جستوجو در متن
-
مسخطة
لغتنامه دهخدا
مسخطة. [ م َ خ َ طَ ] (ع اِ) آنچه سبب سخط و خشم گردد: البر مرضاة للرب مسخطة للشیطان . (از اقرب الموارد).
-
رضاء
لغتنامه دهخدا
رضاء. [ رِ ] (ع مص ) مصدر به معنی مرضاة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). صواب و خشنودی خواستن . (از اقرب الموارد). از یکدیگر خشنود شدن . (منتهی الارب ).
-
مرضات
لغتنامه دهخدا
مرضات .[ م َ ] (ع اِمص ) مرضاة. رضا. خشنودی . خشنود شدن . ورجوع به مرضاة شود : و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات اﷲ و اﷲ رؤوف بالعباد. (قرآن 207/2). رعایت رضای ایزد سبحانه و تعالی و تحری مرضات او در آن مضمون و مرعی بوده است . (سندبادنامه ص 217).ک...
-
تفسیر
لغتنامه دهخدا
تفسیر. [ ت َ ] (ع مص ) هویدا کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). آنچه که معنی را روشن کند. (مهذب الاسماء). ترجمه . (از المنجد). پیدا و آشکار کردن و بیان نمودن معنی سخن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پیدا کردن و واکردن خبر پوشیده و با لفظ کرد...
-
صلیبی
لغتنامه دهخدا
صلیبی . [ ص َ ] (اِخ ) (جنگهای ...) نام جنگهائی که در قرن یازدهم میلادی بین مسلمانان و مسیحیان درگرفت و چون همه ٔ مسیحیان از ملت های مختلف در این جنگ شرکت داشتند، آنرا جنگ صلیبی می نامند. آلبرماله مورخ مشهور درباره ٔ این جنگ و علل و نتایج آن چنین می ...