کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرزوق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرزوق
لغتنامه دهخدا
مرزوق . [ م َ ] (ع ص ) روزی داده شده . روزی یافته . روزی مند. مطعم . روزی خوار. نعت مفعولی است از رزق . مقابل رازق . رجوع به رزق شود. || بابخت . (از منتهی الارب ). مجدود. مبخوت . (متن اللغة). بخت ور. بختیار. متمتع. بهره مند. بانصیب : همه از او مرزوق ...
-
واژههای مشابه
-
ابن مرزوق
لغتنامه دهخدا
ابن مرزوق . [ اِ ن ُ م َ ] (اِخ ) رجوع به ابوعبداﷲبن مرزوق شود.
-
ابن مرزوق
لغتنامه دهخدا
ابن مرزوق . [ اِ ن ُ م َ] (اِخ ) ابوعمرو عثمان قرشی مصری صوفی . فقیه حنبلی .در موطن خود بتدریس و وعظ و افتا اشتغال می ورزید. وفات وی به سال 564 هَ .ق . و قبر او زیارتگاه است .
-
جستوجو در متن
-
نامرزوق
لغتنامه دهخدا
نامرزوق .[ م َ ] (ص مرکب ) مقابل مرزوق . رجوع به مرزوق شود.
-
مطعم
لغتنامه دهخدا
مطعم . [ م ُ ع َ ] (ع ص ) بختور و مرزوق . (منتهی الارب ). مرد بختور و مرزوق .(آنندراج ) (ناظم الاطباء). مرزوق . (اقرب الموارد).
-
ابوعمرو
لغتنامه دهخدا
ابوعمرو. [ اَ ع َم ْرْ ] (اِخ ) ابن مرزوق عثمان . رجوع به ابن مرزوق ابوعمرو... شود.
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) محمدبن احمدبن مرزوق تلمسانی . رجوع به ابوعبداﷲبن مرزوق شود.
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) احمدبن محمدبن مرزوق . رجوع به احمد... و رجوع به ابوعبداﷲبن مرزوق ... شود.
-
جابر
لغتنامه دهخدا
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) جدی .رجوع به جابربن مرزوق شود.
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن مرزوق ... رجوع به ابوعبداﷲبن مرزوق شمس الدین احمد و الاعلام زرکلی ج 3 ص 854 شود.
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْع َب ْ با ] (اِخ ) مرزوق الشامی . از روات حدیث است .
-
عمرو
لغتنامه دهخدا
عمرو. [ع َم ْرْ ] (اِخ ) ابن مرزوق . رجوع به ابوعثمان شود.
-
ابوعثمان
لغتنامه دهخدا
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) عمروبن مرزوق . از شعبه روایت کند.