کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرزبندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرزبندی
لغتنامه دهخدا
مرزبندی . [ م َ ب َ ] (حامص مرکب ) حاشیه بندی در باغ و باغچه و مزرعه . کردوبندی .- مرزبندی کردن ؛ حاشیه های برآمده بر قطعات زمین مزروع برآوردن . (یادداشت مرحوم دهخدا). کرت پندی . کرت بندی . تقسیم کردن زمین زراعتی به قطعات کوچک .
-
جستوجو در متن
-
کوزبندی
لغتنامه دهخدا
کوزبندی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) مرزبندی . پشته بندی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کوزبندی کردن شود.
-
مرز بستن
لغتنامه دهخدا
مرز بستن . [ م َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) اطراف کرت زراعت را بالا آوردن . قطعه زمینی را برای زراعت وسهولت آبیاری کرت بندی کردن . رجوع به مرزبندی شود. || بستن مرز در تداول سیاسی ؛ ممنوع کردن رفت و آمد اتباع دو مملکت همسایه را به کشور یکدیگر.
-
مرزوی
لغتنامه دهخدا
مرزوی . [ م َ ] (اِ) مرز. مرزو. کرت . کردو. قطعه زمین مرزبندی شده ٔ زراعتی : کوه و دره ٔ هند مرا ز آرزوی غزوخوشتر بود از باغ بهار و لب مرزوی .فرخی .
-
باغچه بستن
لغتنامه دهخدا
باغچه بستن . [ چ َ / چ ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) تنظیم کرتهای باغ . کرت بندی . مرزبندی زمینهای باغ . آرایش و تنظیم زمین باغ و بستان . ورجوع به باغچه و باغچه بندی و باغچه بندی کردن شود.
-
باغچه بندی
لغتنامه دهخدا
باغچه بندی . [ چ َ/ چ ِ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل باغچه بند. تنظیم کرتهای باغ . (از ناظم الاطباء). تقسیم زمین باغ به کَرتها (کردها) و قطعات کوچک . مرزبندی قطعات باغ گلکاری یا نهالکاری را. و رجوع به باغچه و باغچه بندی کردن شود.