کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرر
لغتنامه دهخدا
مرر. [ م ِ رَ ] (ع اِ) ج ِ مَرة. (منتهی الارب ). رجوع به مرَّة شود.
-
جستوجو در متن
-
هاشت
لغتنامه دهخدا
هاشت . [ ش ِ ] (اِخ ) ژان لسنه . قهرمان فرانسوی . وی در حدود سال 1454 م . در بوه متولد شد. شهرت هاشت از آنجاست که زادگاه خود را که در سال 1472 م . در محاصره ٔ شارل لو ته مرر قرار گرفته بود بگشود.
-
مرة
لغتنامه دهخدا
مرة. [ م َرْ رَ ] (ع اِ) یک بار انجام دادن کاری . (از اقرب الموارد).یک بار. (دهار). یک دفعه . ج ، مَرّ، مِرار، مِرَر، مُرور، مَرّات . (اقرب الموارد).- ذات مرة ؛ یک بار. (ناظم الاطباء).- مرة جیش و مرة عیش ؛ گاه جنگ و گاه صلح ، هم محنت و هم راحت . (نا...
-
مرة
لغتنامه دهخدا
مرة. [ م ِرْ رَ ] (ع اِ) توانائی و استواری اندام . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || حالتی که چیزی بر آن استمرار یابد. ج ، مِرَر. جج ، اَمرار. (اقرب الموارد). || قوت و شدت و توانائی . (از اقرب الموارد). توان . (نصاب ). قوت . (مجمل اللغة). نیرو. (د...