کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرداسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرداسی
لغتنامه دهخدا
مرداسی . [ م ِ ] (اِخ ) سابق بن محمودبن نصربن صالح بن مرداس باز پسین امیر سلسله ٔ مرداسیان حلب پس از قتل برادرش به دست ترکان در468 ولایت یافت در اداره ٔ ملک ضعیف بود و بسیاری در روزگار او چشم طمع به حلب داشتند که از جمله سلجوقیان بودند. تا سرانجام شر...
-
مرداسی
لغتنامه دهخدا
مرداسی . [ م ِ سی ی ] (اِخ ) ثمال بن صالح بن مرداس کلابی مکنی به ابوعلوان و ملقب به معزالدوله از ملوک دولت مرداسیان حلب است مردی بخشنده و بردبار و دلیر بود در 434 به ملک نشست ، فاطمیان مصر سه بار با وی به جنگ پرداختند اما ثمال حمله ٔ آنان را دفع کرد ...
-
جستوجو در متن
-
معزالدوله
لغتنامه دهخدا
معزالدوله . [ م ُ ع ِزْ زُدْ دَ / دُو ل َ / ل ِ ] (اِخ ) مرداسی ، ابوعلوان ، ثمال بن صالح بن مرادس کلابی (متوفی به سال 454 هَ . ق .) از ملوک دولت مرداسیه ٔ حلب است . (از اعلام زرکلی ج 1 ص 172).سومین از آل مرداس به حلب ، او به زمان برادر خویش حکومت رح...
-
اسدالدولة
لغتنامه دهخدا
اسدالدولة. [ اَ س َ دُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) صالح بن مرداس الکلابی مکنی به ابوعلی ، امیر بادیةالشام و نخستین از امراء مرداسی حلب . مقام وی در اطراف حلب بود و در رحبه نهضت کرد و بر آن مستولی شد و سپس حلب را بتصرف درآورد (سال 417 هَ .ق .) و قلمرو حکومت او ...