کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرتمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرتمی
لغتنامه دهخدا
مرتمی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نگهبان . طلایه . دیده بان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).طلیعة. (متن اللغة). || انداخته شده . (ناظم الاطباء). نعت است از ارتماء. رجوع به ارتماء شود.
-
جستوجو در متن
-
احساء بنی وهب
لغتنامه دهخدا
احساء بنی وهب . [ اَ ءِ ب َ وَ هََ ] (اِخ ) در پنج میلی مَرْتَمی بین قرعا و واقصة سر راه حاج است و در آن برکه ای و نه چاه کوچک و بزرگ است . (معجم البلدان ).