کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرتقب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرتقب
لغتنامه دهخدا
مرتقب . [ م ُ ت َ ق ِ ] (ع ص ) بالا برآینده . (از آنندراج ). نعت فاعلی است از ارتقاب . رجوع به ارتقاب شود. || دیده بانی کننده . (آنندراج ). نگاهبان . محافظ. پاسبان . مراقب . چشم دارنده . (ناظم الاطباء). که نظر بر چیزی گمارد و مترصد باشد . (از متن الل...
-
واژههای همآوا
-
مرتغب
لغتنامه دهخدا
مرتغب . [ م ُت َ غ ِ ] (ع ص ) خواهان . نیازمند. (ناظم الاطباء). خواهانی نماینده . (آنندراج ). که حریص و مشتاق و راغب چیزی باشد. نعت فاعلی از ارتغاب . رجوع به ارتغاب شود.
-
جستوجو در متن
-
تشطیر
لغتنامه دهخدا
تشطیر. [ ت َ ](ع مص ) مال را به دو نیمه کردن با کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نصف کردن چیزی . (از اقرب الموارد). || یک نیمه ٔ پستان دوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || دوخلف اشتر بستن . (تاج المصادر بیهقی ). دو پست...
-
حبیب
لغتنامه دهخدا
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن اوس بن حارث مکنی به ابوتمام . نجاشی (متوفی 450 هَ . ق .) در رجال خود او را یاد کرده گوید: امامی بود و امامان را تا ابوجعفر ثانی که معاصر وی بوده مدح کرده است . جاحظ در کتاب حیوان گوید: ابوتمام از رؤساء رافضه است . حسن بن دا...