کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرتضع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرتضع
لغتنامه دهخدا
مرتضع. [ م ُ ت َ ض ِ ] (ع ص ) رضیع. شیرخواره . (یادداشت مرحوم دهخدا). نعت فاعلی است از ارتضاع به معنی رضاع و رضاعه . رجوع به ارتضاع شود. || میشی که شیر خود را مکد. (آنندراج ) (ازمتن اللغة) (از اقرب الموارد). رجوع به ارتضاع شود.
-
جستوجو در متن
-
ضروب
لغتنامه دهخدا
ضروب . [ ض ُ ] (ع اِ) ج ِ ضرب . گونه ها. روشها. اقسام . انواع . اصناف : خلف بفنون زرق و ضروب حیل محاضران را تشویش می داد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 56).- ضروب اشکال قیاس ؛ انواع اشکال قیاس .- ضروب الامثال ؛ علم ضروب الامثال . قال المیدانی ان عقود الام...