کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مربوط به انسان گریزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مردم گریزی
لغتنامه دهخدا
مردم گریزی . [ م َ دُ گ ُ ] (حامص مرکب ) گوشه گیری . اعتزال . عمل مردم گریز. رجوع به مردم گریز شود.
-
مردم به دوری
لغتنامه دهخدا
مردم به دوری . [ م َ دُ ب ِ ] (حامص مرکب ) مردم گریزی . (یادداشت مرحوم دهخدا). عمل مردم بدور.
-
دلظی
لغتنامه دهخدا
دلظی . [ دِ ل َ ظا ] (ع ص ) کسی که می گریزی از وی و به جنگ وی ایستادن نتوانی ، مذکر و مؤنث در آن یکسان است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
اناسیة
لغتنامه دهخدا
اناسیة. [ اَ ی َ ] (ع اِ) ج ِ انسان . (ازاقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به انسان شود.
-
اناسی
لغتنامه دهخدا
اناسی . [ اَ سی ی ] (ع اِ) ج ِ انس . (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و ج ِ انسان . (از اقرب الموارد) (از المنجد). مردم . (آنندراج ). مردمان . جمع انسان در دیگر معانی آن نیز هست . و رجوع به انس و انسان شود.- اناسی عیون ؛ ج ِ انسان العین ...
-
کوتزبو
لغتنامه دهخدا
کوتزبو. [ کُت ْ زِ ] (اِخ ) آوگوست فُن . نویسنده ٔ آلمانی (متولد1761 در وایمار و مقتول به سال 1819 م .) وی مؤلف درام «مردم گریزی و پشیمانی » می باشد. کوتزبو به دست مردی تبعیدی با خنجر کشته شد. (فرهنگ فارسی معین ).
-
خار در تن شدن
لغتنامه دهخدا
خار در تن شدن . [ دَ ت َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خار به تن انسان فرورفتن . خار در تن انسان نشستن . شوک . (دهار).
-
روانکاوی
لغتنامه دهخدا
روانکاوی . [ رَ ] (حامص مرکب ) تحلیل روحی . طریقه ای برای یافتن علت جنون یا مالیخولیا و مانند آن در بیماری با تفحص وقایع و حوادث واردآمده بر او در مدت عمر وی ، و اساس آن بر این فرضیه استوار است که اعمال غیرعادی انسان مربوط به امیال بظاهر سرکوفته و اق...
-
روح انسان
لغتنامه دهخدا
روح انسان . [ ح ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روح انسانی . در حکمة الاشراق (ص 267) آمده : روح انسان که همان روح الهی است در این عالم نیست ، آری او را تعلقی ببدن است : چون تعلق مَلِک به ملک ، و در آن چنانکه خواهد تصرف کند، و مادام که تعلق آن ثابت ما...
-
صبی العین
لغتنامه دهخدا
صبی العین . [ ص َ بی یُل ْ ع َ ](ع اِ مرکب ) مردمک دیده . به به . نی نی . انسان العین .
-
سیاه زخم
لغتنامه دهخدا
سیاه زخم . [ زَ ] (اِ مرکب ) مرضی است عفونی که عامل مولدش باکتریدی شاربونوز میباشد. این مرض در انسان معمولاً زخمی موضعی و بدخیم تولید میکند. و بندرت اعضای داخلی روده و ریه را میگیرد. میکرب این مرض در سال 1850 م . بوسیله ٔ داون کشف شد، و آن باسیلی است...
-
گرم خیزی
لغتنامه دهخدا
گرم خیزی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) کنایه از زود بیدار شدن و سحرخیزی : ور سوخته ای ز گرم خیزی از سوختگان چرا گریزی ؟ نظامی .رجوع به گرم خیز شود. || جلدی . چابکی . تیزتکی : پری را میگرفت از گرم خیزی بچشم دیو درمیشد ز تیزی . نظامی .رجوع به گرم خیز شود.
-
انسانة
لغتنامه دهخدا
انسانة. [ اِ ن َ ] (ع اِ) زن . (ناظم الاطباء). رجوع به انسان شود.
-
انسانی
لغتنامه دهخدا
انسانی . [ اِ ] (ص نسبی ) منسوب به انسان ، قوه یا نفس انسانی . (یادداشت مؤلف ).
-
پرور
لغتنامه دهخدا
پرور. [ پ َرْ وَ / پ َ ] (اِ) پیوند بود مطلقاً خواه پیوند انسان به انسان و خواه درخت با درخت باشد. (برهان قاطع). || طراز. ریشه . فراویز. سجاف .