کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرباء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرباء
لغتنامه دهخدا
مرباء. [ م َ ] (ع اِ) پایه ٔ نردبان . (منتهی الارب ). رجوع به مِرباء شود.
-
مرباء
لغتنامه دهخدا
مرباء. [ م َ ب َءْ ] (ع اِ) جای دیده بان . محل مرتفعی که بر آن چیزی را نگرند. (ناظم الاطباء). محل مراقبت و دیده بانی . مَربَاءَة. مرباء. مرتباء. (از متن اللغة).
-
مرباء
لغتنامه دهخدا
مرباء. [ م ِ ] (ع اِ) مرقاة. (اقرب الموارد)(متن اللغة). نردبان . نردبام . رجوع به مَرباء شود.
-
واژههای همآوا
-
مرباع
لغتنامه دهخدا
مرباع . [ م ِ ] (ع اِ) مکانی که گیاه آن در آغاز بهار بروید. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). جائی که برویاند رویندگی در اول بهار.(منتهی الارب ). || چهار یک غنیمت که آن را در جاهلیت رئیس می گرفت . (منتهی الارب ). ربع غنائمی که سهم رئیس قبیله می شد در...
-
جستوجو در متن
-
مرباءة
لغتنامه دهخدا
مرباءة. [ م َ ب َ ءَ ] (ع اِ) جای دیده بان . (صراح اللغة) (منتهی الارب ). مرباء. رجوع به مَربَاءْ شود.