کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مراکشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
علی مراکشی
لغتنامه دهخدا
علی مراکشی . [ ع َ ی ِ م َرْ را ک ُ ] (اِخ ) ابن محمد مسفیوی مراکشی . مکنی به ابوالحسن . مورخ و ازوزراء بود و در عهد دولت حسینی عهده دار وزارت شکایات بود و در سال 1315 هَ . ق . درگذشت . او راست : الدررالسنیة فی الدولة الحسینیه . (از معجم المؤلفین ).
-
علی مراکشی
لغتنامه دهخدا
علی مراکشی . [ ع َ ی ِ م َرْ را ک ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان اقاوی الاصل . مشهور به مراکشی . وی فقیه و نحوی و از قبیله ٔ بنی صالح در سوس اقصی بود و در سال 910 هَ . ق . در حضرة مکناسیة درگذشت . او راست : 1- اجوبة حسان در فقه . 2- شرح برمنظومه ٔ ...
-
علی مراکشی
لغتنامه دهخدا
علی مراکشی . [ ع َ ی ِم َرْ را ک ُ ] (اِخ ) ابن علی بن عمر مراکشی . مکنی به ابوالحسن . از علمای قرن 7 هَ . ق . در بلاد مغرب . وی در علم نجوم و ریاضی و جغرافی و در ساختن ساعتهای آفتابی شهرت داشت . او راست : 1- تلخیص العمل فی رؤیة الهلال . 2- جامعالمب...
-
حسن مراکشی
لغتنامه دهخدا
حسن مراکشی . [ ح َ س َ ن ِ م َ ک ِ ] (اِخ ) ابن علی بن عمر مکنی به ابوعلی ریاضی . زنده ٔ 750 هَ . ق . او راست :«آلات التقویم » و جز آن . (هدیة العارفین ج 1 ص 276).
-
جستوجو در متن
-
علی اقاوی
لغتنامه دهخدا
علی اقاوی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان اقاوی الاصل ، مشهور به مراکشی . رجوع به علی مراکشی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی بن عمر مراکشی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی مراکشی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد مسفیوی مراکشی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی مراکشی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان اقاوی ، مشهور به مراکشی . رجوع به علی مراکشی شود.
-
علی مسفیوی
لغتنامه دهخدا
علی مسفیوی . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) ابن محمد مسفیوی مراکشی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی مراکشی شود.
-
ابوعلی
لغتنامه دهخدا
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن علی مراکشی . رجوع به حسن مراکشی ... شود.
-
شربیل
لغتنامه دهخدا
شربیل . [ ش َ ] (ع اِ) قسمی از کفش مراکشی . (ناظم الاطباء).
-
ابوعلی
لغتنامه دهخدا
ابوعلی .[ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن مراکشی . رجوع به حسن ... شود.
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) مراکشی . او راست : عنوان الدلیل فی مرسوم خط التنزیل .
-
نبیه الدین
لغتنامه دهخدا
نبیه الدین . [ ن َ هُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن سعید المهدی مراکشی . رجوع به محمدبن سعید شود.