کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مراؤون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مراؤون
لغتنامه دهخدا
مراؤون . [ م ُ ئو ] (ع ص ،اِ) ج ِ مُرائی . (ناظم الاطباء). رجوع به مرائی شود.
-
جستوجو در متن
-
مرائی
لغتنامه دهخدا
مرائی . [ م ُ ] (ع ص ) (از «رأی ») ریاکار. (منتهی الارب ). ریاکننده . خودنما. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). نیکی فروش .(یادداشت مؤلف ). متظاهر. سالوس . اهل زرق و ریا. ج ،مراؤون : مرائیان را به حطام دنیا بتوان دانست . (تاریخ بیهقی ص 523). و منافقان و ...