کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مراهنة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مراهنة
لغتنامه دهخدا
مراهنة. [ م ُ هََ ن َ ] (ع مص ) مراهنه . با کسی گرو بستن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). رهان . (زوزنی ). گرو بستن به تاختن . (منتهی الارب ). مسابقه . (اقرب الموارد). شرط بستن . (فرهنگ فارسی معین ). || مخاطرة. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). خط...
-
واژههای مشابه
-
مراهنه
لغتنامه دهخدا
مراهنه . [ م ُ هَِ ن َ / ن ِ ] (از ع اِمص ) رجوع به مراهنة شود.
-
واژههای همآوا
-
مراهنت
لغتنامه دهخدا
مراهنت . [ م ُ هََ / هَِ ن َ ] (از ع اِمص ) مراهنة. رجوع به مراهنة و مراهنه شود.
-
جستوجو در متن
-
مراهنت
لغتنامه دهخدا
مراهنت . [ م ُ هََ / هَِ ن َ ] (از ع اِمص ) مراهنة. رجوع به مراهنة و مراهنه شود.
-
مراهن
لغتنامه دهخدا
مراهن . [ م ُ هَِ ] (ع ص ) شرطکننده . گروکننده . در گرو گذارنده . (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از مراهنة. رجوع به مراهنة شود.
-
قمر
لغتنامه دهخدا
قمر. [ ق َ ] (ع مص ) مراهنه و قمار کردن . (اقرب الموارد). درباختن وغالب آمدن در باختن است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
اسفاح
لغتنامه دهخدا
اسفاح .[ اِ ] (ع مص ) بی گرو و خطر و مراهنه اسب تاختن . یقال : اجروا اسفاحاً؛ ای لغیر خطر. (از منتهی الارب ).
-
رهان
لغتنامه دهخدا
رهان . [ رِ ] (ع مص ) گرو بستن به تاختن اسب . (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). مصدر به معنی مراهنة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). با کسی گرو بستن . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ). شرط بستن . (فرهنگ فارسی معین ). نذربندی و شرط : نوبت زنگی است رومی شد نهان ای...
-
گرو بستن
لغتنامه دهخدا
گرو بستن . [ گ ِ رَ / رُو ب َ ت َ ] (مص مرکب ) شرط. نذر. مراهنه . با کسی گرو بستن . رهان . (زوزنی ). خَطَر؛ و آنچه در میان کنند چون در چیزی گرو بندند. تخاطر. (منتهی الارب ) : با که گرو بست زمین کز میان باز گشاید کمر آسمان .نظامی .
-
مسابقه
لغتنامه دهخدا
مسابقه . [ م ُ ب َ ق َ ] (ع اِمص ، اِ) مسابقة. مسابقت . رجوع به مسابقة شود. مسابقه امروز مواضیع عامتر یافته است و در انواع ورزشها و دعوی بردن ها به کار رود.- مسابقه دادن ؛ سبقت گرفتن . پیشی گرفتن .- || قرار سبقت گیری دادن با کسی یا کسانی در انواع ور...
-
مخاطرة
لغتنامه دهخدا
مخاطرة. [ م ُ طَ رَ ] (ع مص ) در خطر اوگندن .(زوزنی ). در خطر افکندن . (تاج المصادر بیهقی ). خود را در خطر افکندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مخاطره . در بلا و در خطر افکندگی و مهلکه و معرض هلاکت و خطر و بیم و هول و ...
-
نحب
لغتنامه دهخدا
نحب . [ ن َ ] (ع اِ) آهنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || همت . (اقرب الموارد). || برهان . || حاجت . (منتهی الارب ) (آنندراج )(اقرب الموارد). || سرفه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سعال . (اقرب الموارد). || خواب .(منتهی الارب ) (آنندراج ). نوم . (لسان ...