کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مرانة
لغتنامه دهخدا
مرانة. [ م َ ن َ ] (ع اِمص ) نرمی . (منتهی الارب ). || (مص ) نرم شدن و نرم گردیدن با اندکی سختی . (از منتهی الارب ). در صلابت نرم گشتن : مَرَن َ الشی ُٔ؛ لان فی صلابة. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). مُرون . مرونة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)....
-
مرانة
لغتنامه دهخدا
مرانة. [ م ُرْ را ن َ ] (ع اِ) نیزه ٔ نرم . (مهذب الاسماء). واحد مران است . رجوع به مُرّان شود. || درختی که از آن نیزه می سازند. (ناظم الاطباء). رجوع به مُرّان شود.
-
جستوجو در متن
-
مرونة
لغتنامه دهخدا
مرونة. [ م ُ ن َ ] (ع مص ) مرون است در تمام معانی . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). رجوع به مرون و مرانة شود.
-
مران
لغتنامه دهخدا
مران . [ م ُرْ را ] (ع اِ) نیزه ٔ لرزان سخت . (منتهی الارب ).الرماح اللدنة الصلبة؛ نیزه های نرم محکم . (متن اللغة) (از اقرب الموارد). واحد آن مُرّانَة است . (از متن اللغة) (از منتهی الارب ). رجوع به مرانة شود. || درختی که از آن نیزه سازند. (از متن ال...
-
مرون
لغتنامه دهخدا
مرون . [ م ُ ] (ع مص ) نرم شدن . (تاج المصادر بیهقی ). نرم گردیدن با اندک سختی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سخت گردیدن دست بر کار و سخت گردیدن روی بر امر. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || عادت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). خوی کردن بر...
-
مو
لغتنامه دهخدا
مو. (معرب ، اِ ) گیاهی است از تیره ٔ چتریان که آن را شوید بری نیز گویند و دارای خواص زیادکننده شیر و قاعده آور است و مدر نیز می باشد. اثامیطیقون . رازیانه ٔ بیابانی . شبت بری . شوید بری . تامساورت . تامشاورت . بسبسة. کَمّون الجبل . (یادداشت مؤلف ). ...