کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرامات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
مراماة
لغتنامه دهخدا
مراماة. [ م ُ ] (ع مص ) (از «ر م ی ») همدیگر را تیر انداختن . کسی را تیر انداختن . (از منتهی الارب ).با کسی تیر انداختن . (تاج المصادر بیهقی ). با کسی تیر یا سنگ انداختن . (زوزنی ). به سوی یکدیگر تیر افکندن . رماء. ترماء. (از متن اللغة) (از اقرب المو...
-
جستوجو در متن
-
مناضله
لغتنامه دهخدا
مناضله . [ م ُ ض َ / ض ِ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِمص ) مناضلت . مناضلة. رجوع به مدخل های مناضلت و مناضلة شود.- مناضله کردن ؛ مبارزه کردن . مسابقه دادن : مشارالیه هر وقت با صاحب بن عباد مناضله کردی سبق او را بودی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 283)....
-
مرام
لغتنامه دهخدا
مرام . [ م َ ] (ع اِ)(از «ر و م ») مراد. مطلب . (غیاث اللغات ). منظور. مقصود. مطلوب . آرزو. (یادداشت مؤلف ). خواهش . اراده . نیت . عزم . آهنگ . (ناظم الاطباء) ج ، مرامات : گر بپرسد عقل چون باشد مرام گو چنانکه تو ندانی والسلام .مولوی .- بر وفق مرام ...
-
انداختن
لغتنامه دهخدا
انداختن . [ اَ ت َ ] (مص ) افگندن . پرتاب کردن . پرت کردن . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). افکندن . (آنندراج ). اِهواء. (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). قذف . هتف . (دهار). دحو. رمی . قد. (ترجمان جرجانی مهذب...