کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مراقبتهای مدیریتشده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مراقبت کردن
لغتنامه دهخدا
مراقبت کردن . [ م ُ ق َ / ق ِ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نگاه داشتن . (یادداشت مؤلف ). نگهبانی ونگهداری کردن . || مواظبت کردن . پاییدن .
-
حسن مراقبت
لغتنامه دهخدا
حسن مراقبت . [ ح ُ ن ِ م ُ ق َ / ق ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دقت کردن در مواظبت . رجوع به ترکیبات حسن شود.
-
جستوجو در متن
-
ضعف
لغتنامه دهخدا
ضعف . [ ض َ ع َ ] (ع اِ) جامه های دوچند کرده . (منتهی الارب ). جامه های دوتاکرده شده . (منتخب اللغات ).
-
انبس
لغتنامه دهخدا
انبس . [ اَم ْ ب َ ] (اِ) خرمن حبوب وغله های کوفته شده و پاک کرده شده . (از ناظم الاطباء).
-
مطبوعات
لغتنامه دهخدا
مطبوعات . [ م َ ] (ع اِ) نوشتجات چاپی . (ناظم الاطباء). ج ِ مطبوع . به معنی طبع شده . چاپ شده . کتاب ها و مجله ها و روزنامه های چاپ شده .
-
جریده نگاری
لغتنامه دهخدا
جریده نگاری . [ ج َ دَ / دِ ن ِ ] (حامص مرکب ) نوشتن روزنامه یا مجله یا نشریه های مرتب روزانه یا هفتگی یا ماهانه که مندرجات آنها گاه سیاسی و خبری و اجتماعی است وگاه علمی و فنی و ادبی . و در عصر حاضر جریده ها یا مطبوعات تأثیر بسیاری در پیشرفت تمدن مل...
-
مترجم
لغتنامه دهخدا
مترجم . [ م ُ ت َ ج َ ] (ع ص ) ترجمه کرده شده و از زبانی به زبانی دیگر بیان کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). مأخوذ ازتازی ، ترجمه شده و معنی کرده شده . (ناظم الاطباء). برگردانده شده از زبانی به زبانی دیگر. ترجمه شده . و رجوع به ترجمه و ترکیب های آن شو...
-
پیچازی
لغتنامه دهخدا
پیچازی . (ص نسبی ) پچازی . شطرنجی . با نقش خانه های چهارگوش (پارچه ). خانه خانه چون شطرنج (جامه ). خانه شطرنجی . بخانه های چهارگوشی نقش شده .
-
شواصی
لغتنامه دهخدا
شواصی . [ ش َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شاصیة، به معنی خیک درآگنده که پایچه های دروا شده باشد. (از منتهی الارب ). مشکهای انباشته شده یا بادکرده که پاچه های آن برآمده باشد. (از اقرب الموارد).
-
غات شدن
لغتنامه دهخدا
غات شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) اصطلاحی است در بازی نرد: غات شد؛ یعنی یک مهره که فرد است بمهره های جفت متصل گشت ، یا مهره ٔ فردی که در خانه های حریف است داخل مهره های جفت طرف دیگر گردید. و گمان میرود این کلمه هم ریشه ٔ غاتی باشد که در تداول لهجه های ...
-
کداس
لغتنامه دهخدا
کداس . [ ک ُدْ دا ] (ع اِ) خرمن و غله ٔ دروده ٔ فراهم آورده . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). دانه های درو شده ٔ خرمن شده . ج ، کَدادیس . (از اقرب الموارد).
-
منسوجات
لغتنامه دهخدا
منسوجات . [ م َ ] (از ع ص ، اِ) هر چیز بافته شده و چیزهای بافته شده . (ناظم الاطباء). ج ِ منسوجة. بافته ها: منسوجات وطنی . (یادداشت مرحوم دهخدا). || پارچه های زری . (ناظم الاطباء).
-
محتظر
لغتنامه دهخدا
محتظر. [ م ُ ت َ ظَ ] (ع ص ) نعت مفعولی از احتظار. شاخه های حظیره ساخته شده . (ناظم الاطباء). || حظیره کرده شده .
-
پیو
لغتنامه دهخدا
پیو. [ پ َ ](اِ) کلوخ که پارچه های گل خشک شده باشد. (برهان ). کلوخ . (شرفنامه ٔ منیری ).