کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرادی
لغتنامه دهخدا
مرادی . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مِرْدی ̍. (منتهی الارب ). رجوع به مِردی ̍ شود. || ج ِ مرداء. (متن اللغة). رجوع به مِرداء شود.
-
مرادی
لغتنامه دهخدا
مرادی . [ م َ ] (ع اِ) قوائم الابل والفیل و الخیل . (اقرب الموارد). سپل شتر و پیل . (ناظم الاطباء). || ازارها و شلوارها. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به مردی شود.
-
مرادی
لغتنامه دهخدا
مرادی . [ م َ دی ی ] (ع اِ) ج ِ مُردی ّ. (از اقرب الموارد). رجوع به مُردی ّ شود.
-
مرادی
لغتنامه دهخدا
مرادی . [ م ُ ] (اِخ ) تخلص شعری سلطان مرادبن محمد ثالث است ، او را دیوانی است ترکی . (یادداشت مؤلف ).
-
مرادی
لغتنامه دهخدا
مرادی . [ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زاویه ٔ بخش شوش شهرستان دزفول ؛ در 18 هزارگزی شمال شرقی شوش و 3هزارگزی شرق راه آهن تهران به اهواز در دشت گرمسیری واقع و دارای 250 تن سکنه است . آبش از رودخانه ٔ دز تأمین می شود و محصولش غلات ، برنج ، کنجد و ش...
-
مرادی
لغتنامه دهخدا
مرادی . [ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرانی شهرستان بیجار؛ در 18هزارگزی جنوب شرقی حسن آباد سوگند و 3هزارگزی جنوب راه هشتادجفت به حسن آباد، در منطقه ٔکوهستانی سردسیری واقع و دارای یکصد تن سکنه است . آبش از چشمه تأمین می شود و محصولش غلات و لبنیات ...
-
مرادی
لغتنامه دهخدا
مرادی . [ م ُ ] (اِخ ) محمدبن محمد ، مکنی به ابوالحسن ، شاعری بخارائی عهد سامانیان است . رودکی در مرگ او گوید : مرد مرادی نه همانا که مردمرگ چنین خواجه نه کاریست خرد.و این شعر در فرهنگها به نام او آمده است :آن سرخ عمامه بر سر اوچون آژخ زشت بر سر کیر....
-
مرادی
لغتنامه دهخدا
مرادی . [ م ُ ] (اِخ ) محمدبن منصور ، مکنی به ابوجعفر از متکلمین و فقهای زیدیه است او راست : کتاب التفسیر الکبیر، کتاب التفسیرالصغیر احمدبن عیسی ، کتاب سیرة الائمة العادلة، رساله خطاب به حسن بن زید. (یادداشت مؤلف از ابن ندیم ).
-
مرادی
لغتنامه دهخدا
مرادی . [ م ُ ] (ص نسبی ) منسوب به مراد. موافق میل و خواهش . ارادی و اختیاری و معنوی و مجازی و به طور استعاره . (ناظم الاطباء). شاهدی برای این معانی به دست نیامد. کلمه ٔ مرادی در ترکیب نامرادی ذیل مراد آمده است . رجوع به مراد شود. || (اِ) پول خرد و ک...
-
مرادی
لغتنامه دهخدا
مرادی . [ م ُ دی ی ] (ع اِ) ج ِ مُردی ّ. (ناظم الاطباء). رجوع به مردی شود. || (ص نسبی )ارادی . اختیاری . (ناظم الاطباء). رجوع به مراد شود.
-
واژههای مشابه
-
علقمه ٔ مرادی
لغتنامه دهخدا
علقمه ٔ مرادی . [ ع َ ق َ م َ ی ِ م ُ ] (اِخ ) ابن یزیدبن عمروبن سلمةبن منبه بن ذهل بن عطیف . رجوع به علقمه ٔ عطیفی شود.
-
سلطان مرادی
لغتنامه دهخدا
سلطان مرادی . [ س ُم ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان . دارای 155 تن سکنه و آب آن از رودخانه ٔ شلمان و استخر است . محصول آن کنف ، لبنیات ، مختصر ابریشم و صیفی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
علی مرادی
لغتنامه دهخدا
علی مرادی .[ ع َ ی ِ م ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن مرادبن علی بخاری الاصل دمشقی حنفی نقشبندی . مشهور به مرادی . ادیب و شاعر و نویسنده بود. در سال 1132 هَ . ق . در دمشق متولد شد و عهده دار افتاء حنفی شد و در سال 1184 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- اقوال الا...
-
صالح مرادی
لغتنامه دهخدا
صالح مرادی . [ ل ِ ح ِ م ُ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن محمد وشقی ... شود.