کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مراتب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مراتب
لغتنامه دهخدا
مراتب . [ م َ ت ِ ] (ع اِ) درجات . طبقات . رتبه ها. ج ِ مرتبه . رجوع به مرتبه شود : تا طبعها مراتب دارند مختلف آب است بر زمین و اثیر است بر هوا. مسعود سعد.اصحاب سلطان همیشه این مراتب را منظورنداشته اند بلکه به تدریج ... آن درجات یافته اند. (کلیله و د...
-
واژههای مشابه
-
ماهی مراتب
لغتنامه دهخدا
ماهی مراتب . [ م َ ت ِ ] (اِ مرکب ) نام قسمی از اعزاز و اکرام باشد که از پیشگاه سلاطین به امراو وزرا مرحمت می گردد. (آنندراج ). یک قسم درجه و رتبه ٔ افتخاری که به شاهزادگان و نجبای هند داده می شود و عبارت از نشانی است به شکل ماهی . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
دهاک
لغتنامه دهخدا
دهاک . [ دَ ] (اِ) مراتب عشرات در اعداد. (ناظم الاطباء).
-
کرسنج
لغتنامه دهخدا
کرسنج . [ ک َ س َ ] (اِ) کم همتی باشد و آن ضعف نفس است از طلب مراتب عالیه . (برهان ) (ناظم الاطباء).
-
نوعات
لغتنامه دهخدا
نوعات . [ ن َ ](ع اِ) مئات الوف ، در مراتب شانزده گانه ٔ عدد نزد فیثاغورثیان . (رسایل اخوان الصفا از یادداشت مؤلف ).
-
غایة ما فی الباب
لغتنامه دهخدا
غایة ما فی الباب . [ ی َ ت ُ فِل ْ ] (ع اِ مرکب ) منتهای مراتب اینکه . نهایت کلام .
-
ومور
لغتنامه دهخدا
ومور. [ ] (اِ) مئات الوف الوف الوف در مراتب شانزده گانه ٔ عدد نزد فیثاغوریین . (رسائل اخوان الصفاء).
-
حدر
لغتنامه دهخدا
حدر. [ ح َ ] (ع اِ) نزد قراء، از مراتب اصول و قواعد علم تجوید است . (کشاف اصطلاحات الفنون ).
-
دعورات
لغتنامه دهخدا
دعورات . [ ] (عدد، ص ، اِ) مئات الوف الوف الوف ، در مراتب شانزده گانه ٔ عددی نزد فیثاغوریین . (رسائل اخوان الصفا).
-
ربوات
لغتنامه دهخدا
ربوات . [ رِب ْ ] (ع اِ) عشرات الوف در مراتب شانزده گانه ٔ عدد فیثاغوریان . (رسائل اخوان الصفا).
-
مراهص
لغتنامه دهخدا
مراهص . [ م َ هَِ ] (ع اِ) پایگاه و مرتبه ها . (منتهی الارب ). درجات . مراتب . (متن اللغة).
-
النهایة
لغتنامه دهخدا
النهایة. [ اَن ْ ن ِ ی َ ] (ع اِ) نهایت . پایان . رجوع به نهایت شود. || منتها. منتهای مراتب .
-
علی قدر مراتبهم
لغتنامه دهخدا
علی قدر مراتبهم . [ ع َ لا ق َ رِ م َ ت ِ ب ِ هَِ ] (ع ق مرکب ) براندازه ٔ مراتب آنان . به قدر مقام و پایگاه آنان . به میزان مرتبتشان .