کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مذکیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مذکیة
لغتنامه دهخدا
مذکیة. [ م ُ ذَک ْ کی ی َ ] (ع ص ) مؤنث مُذَکّی . رجوع به مُذَکّی شود.
-
مذکیة
لغتنامه دهخدا
مذکیة. [ م ُ ی َ ] (ع ص ) مؤنث مُذْکی . رجوع به مُذْکی شود. || سحابة مذکیة؛ ابر در پی هم بارنده . (از متن اللغة). ابر باربار بارنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
مذاکی
لغتنامه دهخدا
مذاکی . [ م َ ](ع ص ، اِ) ج ِ مُذْک و مُذَک ة. رجوع به مُذْکی و مذَکّی شود. || مذاکی السحاب ؛ ابر که مرة بعد اخری ببارد. واحد آن مذکیة است . (از متن اللغة).
-
بازبار
لغتنامه دهخدا
بازبار. (نف مرکب ) مخفف بازبارنده . دوباره بارنده : سحابة مذکیه ؛ ابر بازبار. بارنده . (منتهی الارب ). || بازبام . بازبان . قوشچی و کسی که باز نگاه میدارد . (ناظم الاطباء) (شعوری ج 1 ورق 161).
-
بارنده
لغتنامه دهخدا
بارنده . [ رَ دَ / دِ ] (نف ) اسم فاعل از بارش . (ناظم الاطباء). رجوع به باریدن شود: ابر بارنده ؛ ابری که ببارد. مُمطِر. ماطر. سحابة مذکیه ؛ ابر باز بارنده . سحاب هتل ؛ ابر نیک بارنده . هاتل ؛ ابر پیوسته بارنده . (منتهی الارب ). رجوع به شعوری ج 1 ورق...