کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مذهب باشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مذهب باشی
لغتنامه دهخدا
مذهب باشی . [ م ُ ذَهَْ هَِ ](ص ، اِ مرکب ) لقب رئیس تذهیب کاران . (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
نقل مذهب
لغتنامه دهخدا
نقل مذهب . [ ن َل ِ م َ هََ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) از مذهبی به مذهب دیگر رفتن . (آنندراج ). تغییر مذهب : نظاره به سوی چهره از مقنع رفت توفیق به نقل مذهبم یاری کرد. واله (ازآنندراج ).ای برهمن نقل مذهب گاه گاهی هم خوش است لطف کن تسبیح من بستان و ...
-
عدلی مذهب
لغتنامه دهخدا
عدلی مذهب . [ ع َ م َ هََ ] (اِخ ) معتزلی . پیرو معتزله . پیرو عدلیه . رجوع به عدلیه شود.
-
هم مذهب
لغتنامه دهخدا
هم مذهب . [ هََ م َ هََ ] (ص مرکب ) دو تن که پیرو یک مذهب اند. همکیش . هم آیین .
-
مذهب کاری
لغتنامه دهخدا
مذهب کاری . [ م ُ ذَهَْ هََ ] (حامص مرکب ) تذهیب . عمل مذهب .
-
اصول مذهب
لغتنامه دهخدا
اصول مذهب . [ اُ ل ِ م َ هََ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) برحسب عقیده ٔ امامیه ، علاوه بر توحید و نبوت و معاد که از اصول دین اسلام بشمار میروند به دو اصل دیگر نیز باید اعتقاد داشت که عبارتند از عدل و امامت . و اینک به بحث در پیرامون عدل پرداخته میشود: ع...
-
خارجی مذهب
لغتنامه دهخدا
خارجی مذهب . [ رِ م َهََ ] (ص مرکب ) کسی که مذهب و آئین خارجی دارد. طرفداران مذهب خوارج . پیروان آئین خارجیان : در جهان دشمن جان تو نباشد الاخارجی مذهب و از مذهب و ملت بطرف .سوزنی .
-
حسن مذهب
لغتنامه دهخدا
حسن مذهب . [ ح َ س َ ن ِ م ُ ذَهَْ هَِ ] (اِخ ) بغدادی . فرزند استاد قوام الدین بغدادی در فن مذهبی بی نظیر بود. صادقی کتابدار او را تحسین کرده و اخلاق بد او را نکوهش کرده است . (از مجمع الخواص ص 257).
-
جستوجو در متن
-
شیعی
لغتنامه دهخدا
شیعی . [ عی ی / عی ] (ص نسبی ) پیرو و یاور و مقتدی می باشد. (نقض الفضائح ص 177). آنکه پیروی علی کند وشیعه باشد. (از اقرب الموارد). صاحب مذهب شیعه . دارای مذهب امامیه . از خاصه . از ارباب تشیع. از متشیعه .اهل تشیع. رافضی . روافض (این دو لغت آخرین اسمی...
-
غالب خوزستانی
لغتنامه دهخدا
غالب خوزستانی . [ ل ِ ب ِ زِ ] (اِخ ) مؤلف مجمع الفصحاء آرد: و هو عبداﷲ منجی الثانی بن ابی حفص منجی الماضی بن عبداﷲ یقظان الایذجی الخوزی ، از فضلای متقدمین بوده است .صاحب تصانیف من جمله طراز الذهب ، و با شیخ محیی الدین العربی معاصر و معاشر، و این چن...
-
طریقة
لغتنامه دهخدا
طریقة. [ طَ ق َ ] (ع اِ) راه . طریق . || حالت که بر آن باشی . یقال : مازال فلان علی طریقة واحدة؛ ای علی حالة واحدة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || عادت . خو. دأب . سنت . شیوه . نمط. || مسلک . مذهب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) : نه در طریقه ٔ رندی حریص...
-
حماد
لغتنامه دهخدا
حماد. [ ح َم ْ ما ] (اِخ ) ابن ابی حنیفه ٔ نعمان ثابت ، مکنی به ابی اسحاق . وی بر مذهب پدر میرفت و در خیر و صلاح پایه ٔ رفیع داشت . چون ابوحنیفه درگذشت و دایع بسیار از زر و سیم و جز آن نزد وی بود که خداوندان آن غائب بودند و از آنجمله اموال یتیمانی چن...
-
دروغزن
لغتنامه دهخدا
دروغزن . [ دُ زَ ] (نف مرکب ) دروغ زننده . کاذب و دروغگو. (غیاث ). کذاب . أفاک . خارص . سَدّاج . سَهوق . فاسق . مائن . مَدّاع . (منتهی الارب ): پس مردی دیگر برخاست و گفت من دروغزن و پلیدزبانم ، دعا کن تا خدای تعالی این زبان از من ببرد، پیغمبر صلی اﷲ...