کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدینةالسلام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدینةالسلام
لغتنامه دهخدا
مدینةالسلام .[ م َ ن َ تُس ْ س َ ] (اِخ ) نام دیگر بغداد است . لقبی است که منصور خلیفه به بغداد داده است بدان مناسبت که دجله را وادی السلام می گفته اند. (ترجمه ٔ تقویم البلدان ص 330). رجوع به الوزراء والکتاب ص 68 و تاریخ جهانگشای ج 2 ص 180 و نزهةالقل...
-
جستوجو در متن
-
حافظ
لغتنامه دهخدا
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) محمدبن ناصر سلامی ، منسوب به مدینةالسلام بغداد. محدث است .
-
طیبة
لغتنامه دهخدا
طیبة. [ ب َ ] (اِخ ) دهیست نزد زرود. || نام زمزم . || نام مدینه ٔ منوره . یثرب . مدینةالسلام . رجوع به طابة شود. (منتهی الارب ).
-
مدینةالمنصور
لغتنامه دهخدا
مدینةالمنصور. [ م َ ن َ تُل ْ م َ ] (اِخ ) بغداد. مدینةالسلام . رجوع به بغداد و نیز رجوع به الاوراق ص 229 شود.
-
کبش
لغتنامه دهخدا
کبش . [ ک َ ] (اِخ ) کبش و اسد دو شارع عظیم در سمت غربی مدینةالسلام بغداد و بعهد یاقوت بیابانی خشک بوده است بین نصریة و بریة و قبر ابراهیم الحربی رحمه اﷲ در کنار این دو شارع بوده است . (از معجم البلدان ).
-
بلفتوح
لغتنامه دهخدا
بلفتوح . [ ب ُ ف ُ ] (اِخ ) صورتی است از ابوالفتوح : و نسختی از آن به مدینةالسلام به دارالخلافه فرستادند و بلفتوح اسفرائینی را از حضرت خلافت مهجور کردند. (کتاب النقض ص 486). رجوع به ابوالفتوح شود.
-
اربنجی
لغتنامه دهخدا
اربنجی . [ اَ ب ِ ] (ص نسبی ) سمعانی گوید این نسبت را در تاریخ مدینةالسلام بغداد دیدم که نون را از آخر ساقط کرده بودند و آن نسبت است به اربنجن شهرکی ازشهرهای سغد سمرقند. واﷲ اعلم . و بدین نسبت خوانده میشود وهب بن جمیل بن الفضل الاربنجی . (انساب سمعان...
-
دانیال
لغتنامه دهخدا
دانیال . (اِخ ) ابن الطیفوری . او را دانیل نیز گفتندی . در دانش طب دست داشت و پس از طب آموزی به رهبانیت افتاد و بسبب ناسازی رفتار پدر و یا علت دیگر به مدینةالسلام درآمد، در شبی از شبهای ماه آب ، به شهری که گرماخیز و پرریگ بود و در همسایگی یوحنابن ماس...
-
خرقی
لغتنامه دهخدا
خرقی .[ خ ِ رَ ] (اِخ ) عمروبن حسین بن عبداﷲ خرقی ، مکنی به ابوالقاسم . از بغدادیان بود و او را کتابی است بنام مختصر در فقه بر مذهب احمد حنبل . او از فقیهان صالح و شدیدالورع بود و قاضی ابویعلی بن الفراء می گوید اومصنفات بسیار و تخریجات فراوان در مذهب...
-
خذابود فامی
لغتنامه دهخدا
خذابود فامی . [ خ ُ ی ی ] (اِخ ) نام یکی از برکشیدگان فضل بن سهل است . حسن بن محمد که از خویشان فضل بن سهل است از قول عبداﷲبن بشر نقل می کند که او گفت : چون فضل از سیب به مدینةالسلام آمد، در منزل فامی نامی منزل گزید بنام «خذابود». این مرد خود و فرزند...
-
خدیجةالسلجوقیه
لغتنامه دهخدا
خدیجةالسلجوقیه . [ خ َ ج َ تُس ْ س َ قی ی َ ] (اِخ ) دختر داودبن میکائیل بن سلجوق . برادرزاده ٔ رکن الدوله طغرل بیک از سلسله ٔ سلاجقه ایران است . این زن معروف به ارسلان خاتون است و در سال 448 هَ .ق .خدیجه ٔ سلجوقیه را بزنی به القائم بامراﷲبن القادربا...
-
ارمانیوس
لغتنامه دهخدا
ارمانیوس . [ ] (اِخ ) رومانوس اول لکاپن امپراطور روم شرقی (919-944 م .). وی آغاز ترقی خود را مدیون لئون ششم بود. آنگاه که کنستانتن هفتم بسلطنت رسید (913م .)،وی امیرالبحر بزرگ بود. او دختر خود هِلِن را به امپراطور جوان تزویج کرد و خود بلقب سزار ملقب گ...
-
دانیالی
لغتنامه دهخدا
دانیالی . [ ] (اِخ ) نام مردی ببغداد معاصر مقتدرخلیفه ٔ عباسی یعنی از مردم اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هَ . ق . وی در نسخه سازی و جعل کتابها و نمودن که آن کتب مجعول نسخی قدیم است مهارتی بسزا داشته است . ابن مسکویه در تجارب الامم در باره ٔ وی آرد:...
-
ابوسهل
لغتنامه دهخدا
ابوسهل .[ اَ س َ ] (اِخ ) ویجن بن رستم کوهی طبری . ابن ندیم گوید کوهی منسوب بکوه ، جبال طبرستان است و ابن قفطی در شرح حال او آورده است : ابوسهل کوهی منجم ، فاضلی کامل و عالم به علم هیئت و صنعت آلات ارصاد بود و اشتهار او به روزگار دولت بویهیان و ایام ...